ارائه برترین کتاب ها و جزوات در زمینه های حقوق ، پزشکی ، تاریخی ، طب سنتی ، روانشناسی ، اقتصاد ، رمان ، و جامعه شناسی و فقه

محل لوگو

پیوند ها

آمار سایت

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 64
  • بازدید دیروز : 76
  • بازدید کل : 622730

اصحاب شهيد شده در كربلا


اصحاب

سخن امام(ع) در عصر تاسوعا درباره یارانش:
أما بعد فإنّی لا أعلم أصحابا أوفی و لا خیرا من أصحابی، و لا أهل بیت أبرّ و لا أوصل من أهل بیتی
(ترجمه: من یارانی بهتر و باوفاتر از اصحاب خودم و خویشاوندانی نیکوکارتر و به حقیقت نزدیک‌تر از خویشاوندان خودم سراغ ندارم.)

الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۹۱

یاران امام حسین از صحابه پیامبر(ص)

  1. اَنَس بن حارث
  2. عبد الرحمان بن عبد ربّه انصاری
  3. مُسلم بن عَوسَجه اسدی

یاران امام حسین از اصحاب امام علی(ع)

اصحاب امام حسین(ع)

  1. ابراهیم بن حُصَین اسدی
  2. برادرزاده حُذَیفة بن اَسید غِفاری
  3. ابوهَیاج
  4. اَدهَم بن امیه
  5. انیس بن مَعقِل اَصبَحی
  6. بُرَیر بن خُضَیر
  7. بشیر بن عمرو حَضرَمی
  8. جابر بن حَجّاج
  9. جَبَلة بن علی شیبانی
  10. جُنَادة بن حارث
  11. جُندَب بن حجیر
  12. جون غلام ابوذر
  13. جوین بن مالک
  14. حارث بن اِمرؤ القیس
  15. حارث بن نَبهان
  16. غلام حمزة بن عبدالمطلب
  17. حتوف بن حارث
  18. حَجّاج بن زید
  19. حَجّاج بن مَسروق
  20. حُرّ بن یزید ریاحی
  21. حلّاس بن عمرو
  22. نُعمان بن عمرو
  23. حَنظَلة بن اسعد
  24. رافع، هم‌پیمان بنی شنده
  25. رُمَیث بن عمرو
  26. زُهَیر بن بِشْر خَثعَمی
  27. زُهَیر بن سلیم اَزْدی
  28. زُهَیر بن قَین بَجَلی
  29. زید بن مَعقِل
  30. سالم، هم‌پیمان ابن مدنیه
  31. سعد بن حنظله تمیمی
  32. سعید بن عبداللّه حنفی
  33. سعید بن کَردَم
  34. سلیمان، غلام امام حسین(ع)
  35. سلیمان بن ربیعه
  36. سوّار بن ابی حِمیر
  37. سُوَید بن عمرو بن ابی مُطاع
  38. سیف بن حارث جابری
  39. شَبیب بن عبداللّه نَهشَلی
  40. سیف بن مالک
  41. ضَرغامة بن مالک
  42. شَوذَب
  43. ضُباب بن عامر
  44. عابس بن ابی شبیب شاکری
  45. عامر بن مسلم
  46. سالم، غلام عامر بن مسلم
  47. عباد بن ابی مهاجر
  48. عبدالرحمان بن عبداللّه اَرحَبی (یزَنی)
  49. عبداللّه بن قیس غِفاری
  50. عبدالرحمان بن قیس غِفاری
  51. عُقْبة بن صَلت
  52. عمّار بن حسّان طایی
  53. عمران بن کعب
  54. عمر بن اَحدوث حَضرَمی
  55. عمرو بن خالد صَیداوی
  56. سعد، غلام عمر بن خالد صَیداوی
  57. عمرو بن خالد اَزْدی
  58. خالد بن عمرو اَزْدی
  59. عمرو بن ضَبیعه
  60. عمرو بن عبداللّه جُندَعی
  61. عمرو بن قَرَظَه انصاری
  62. غلام ترک
  63. قارِب، غلام امام حسین(ع)
  64. قاسم بن حبیب اَزْدی
  65. قَعنَب بن عمرو نَمِری
  66. کِنانة بن عتیق
  67. مالک بن عبد بن سَریع جابری
  68. مُجَمِّع بن زیاد
  69. مُجَمّع بن عبداللّه عائِذی
  70. پسر مُجَمّع بن عبداللّه عائذی
  71. مسعود بن حَجّاج
  72. عبدالرحمان بن مسعود
  73. مسلم(/ اَسلَم) بن کثیر
  74. مُنجِح، غلام امام حسین(ع)
  75. نَعیم بن عَجْلان
  76. هَفهاف بن مُهَنَّد راسِبی
  77. هَمّام بن سَلَمه قانِصی (قایضی)
  78. وَهْب بن وهب
  79. یحیی بن سلیم مازِنی
  80. ابوشعشعا، یزید بن زیاد بن مُهاصِر
  81. یزید بن نَبیط عبدی
  82. عبداللّه بن نَبیط عبدی
  83. عبیداللّه بن نَبیط عبدی[۷]
  84. ويكي شيعه

شهدای بنی‌ هاشم


بنابر آنچه در منابع معتبر آمده، به جز امام حسین(ع) ۱۸ تن از بنی هاشم در کربلا به شهادت رسیده‌اند.

فرزندان امام علی(ع)

فرزندان امام حسن(ع)

فرزندان امام حسین(ع)

  1. علی بن حسین مشهور به حضرت علی اکبر(ع)
  2. عبداللّه بن حسین مشهور به حضرت علی اصغر(ع)

سایر بنی هاشم

شهدای کربلا


شهدای کربلا، کسانی که در روز عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، در کربلا و در مواجهه نظامی با سپاه عمر بن سعد بهشهادت رسیدند. شهیدان کربلا شامل امام حسین(ع) ، شماری از بنی هاشم و دیگر یاران آن امام است. شمار دقیق شهیدان کربلا مشخص نیست، اما بنا به قول مشهور، ۷۲ تن بوده‌اند. اسامی برخی از شهیدان در همه کتاب‌هایی که واقعه کربلا را گزارش کرده‌اند، ذکر شده‌، اما اسامی برخی‌ دیگر تنها در برخی منابع آمده است. ۱۸ نفر از شهیدان واقعه کربلا از خاندانبنی‌ هاشم و بقیه از اصحاب امام حسین(ع) بوده‌اند. عباس بن علی، علی اکبر فرزند امام حسین، شناخته‌شده‌ترین شهدایبنی‌هاشم و حر بن یزید ریاحی، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از بارزترین شهدای غیرهاشمی هستند. جز حر بن یزید، دیگر شهدا در کربلا دفن شده‌اند.

 

 

تعداد شهدا

درباره تعداد شهدا، در منابع اختلاف است، اما در اکثر قریب به اتفاق منابع تاریخی، تعداد یاران امام حسین (ع) در روز عاشورا، ۷۲ تن ذکر شده است[۱] که ۱۸ نفر از بنی هاشم، و بقیه از دیگر قبایل بوده‌اند. همچنین همین منابع می‌گویند که نیروهای امام حسین (ع) شامل ۳۲ تن سواره و ۴۰ تن پیاده بودند. شیخ مفید در ارشاد، تعداد سرهای شهدای کربلا را ۷۲ سر ذكر كرده است. سرهای جدا شده در أنساب الاشراف، ۷۲ تن ذكر شده که به این ترتیب، از قبیله كنده ۱۳سر، قبیله هوازن ۲۰ سر، قبیله بنی تمیم ۱۷ سر، قبیله بنی اسد ۱۶ سر، قبیله مذحج ۷ سر و از سایر قبایل قیس، ۹ سر در این میان بوده‌اند.

برخی منابع، اعداد دیگری نیز بیان کرده‌اند:

  • مسعودی: جمیع کسانی که با حسین (ع) در روز عاشورا در کربلا کشته شده‌‏اند، ۸۷ نفر بوده‏‌اند.[۲]
  • بعضی روایت کرده‏‌اند که در آن روز تعداد شهیدان ۶۱ بوده است[۳]، ولی ممکن است این راویان، شهدای اهل بیت و بنی هاشم را به این عدد نیفزوده باشند. چرا که اگر تعداد شهدای از اهل بیت و همچنین بنی هاشم را به این عدد اضافه کنیم، تعداد شهدای قول بعدی به دست می‌آید.
  • سید بن طاووس: روایت شده است که اصحاب حسین (ع)، ۷۸ نفر بوده‌‏اند[۴] و با امام (ع) ۷۹ نفر می‌‏شوند.
  • مجلسی از محمد بن ابی طالب نقل کرده است که تعداد آنها ۸۲ نفر بوده است.[۵]
  • از امام باقر (ع) نقل کرده‌‏اند که شهدای کربلا ۴۵ سواره و ۱۰۰ نفر پیاده بوده‏‌اند.[۶]
  • برگرفته از ويكي شيعه

الغدير


الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)

 
الغدیر

 
نویسنده عبدالحسین امینی
برگرداننده مترجمان مختلف
تاریخ نگارش قرن ۱۴ق.
موضوع ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع)
زبان عربی
سری ۱۱ جلد

الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، معروف به الغدیر کتابی به زبان عربی با موضوع اثبات واقعه غدیر و ولایت امام علی(ع) نوشته عبدالحسین امینی. کتاب در ۱۱ جلد تنظیم شده است و جلد نخست آن به بررسی سند حدیث غدیر اختصاص دارد. امینی حدیث غدیر را یقین‌آورترین و متواترترین حدیث منقول از پیامبر(ص) می‌داند. وی بدین منظور سند حدیث را از صحابه و تابعان تا علمای قرن ۱۴ با تکیه بر منابع اهل سنت ذکر می‌کند. او در جلد اول نام ۱۱۰ صحابی و ۸۴ تابعی از روایان واقعه غدیر را گردآورده است. امینی در ۶ جلد بعدی شاعران غدیر را معرفی و اشعار ایشان را نقل کرده است. او در جلدهای پایانی ضمن ادامه معرفی شاعران غدیر به برخی از اختلافات شیعه و اهل سنت مثل جایگاه خلفای سه‌گانه و نقدهای شیعیان بر آنها، فدک، ایمان ابوطالب، تحلیل رفتارهای معاویه بن ابوسفیان و... می‌پردازد.

امینی برای نوشتن این کتاب به کتاب‌خانه‌های کشورهای مختلف از جمله هند و مصر و سوریه سفر کرد. نویسنده الغدیر گوید من به بیش از صدهزار کتاب مراجعه کردم و بیش از ده هزار کتاب را کامل مطالعه کردم. نوشتن الغدیر بیش از ۴۰ سال طول کشیده است. درباره الغدیر کتاب‌ها و پایان‌نامه‌های متعددی نوشته شده است. هم‌چنین موضوعات مطرح‌شده در الغدیر به صورت یک مجموعه موضوعی در ۲۷ جلد منتشر شده است.

انتشار : ۸ مهر ۱۳۹۴

حجاج بن مسروق جعفی


حجاج بن مسروق جعفی

 
آرامگاه شهدای کربلا در حرم امام حسین(ع)

حَجّاج بن مَسروق مَذحجی جُعفی از یاران امام علی(ع) و امام حسین(ع) و از شهدای کربلا. وقتی امام حسین(ع) از مدینه به سمت مکه حرکت کرد، او نیز از کوفه به مکه رفت و به کاروان امام پیوست.[۱] برخی منابع او را مؤذن امام در مسیر حرکت از مکه تا کربلا خوانده‌اند.[۲] در منزلگاه قصر بنی مقاتل، امام او را به خیمه عبیدالله بن حر جعفی فرستاد تا از وی برای یاری امام دعوت کند ولی او دعوت امام را نپذیرفت.

نام و نسب

حجاج بن مسروق بن مالک بن کثیف بن عتبه بن کلاع جعفی[۳] از قبیله مذحج است. شیخ مفید نام او را حجاج بن مسرور ضبط کرده است.[۴]

سرگذشت

او از شیعیان کوفه و از اصحاب امام علی (ع) بود. وقتی امام حسین(ع) از مدینه به سمت مکه حرکت کرد، او نیز از کوفه به مکه رفت و به کاروان امام پیوست.[۵]

در منزل ذو حسم که کاروان امام با سپاه کوفه به فرماندهی حر بن یزید ریاحی برخورد کرد، هنگام ظهر امام به حجاج بن مسروق فرمود اذان بگوید.[۶]

وقتی کاروان به منزل «قصر بنی مقاتل» رسید، امام حسین(ع) خیمه‌ای برافراشته دید. پرسید این خیمه برای کیست؟ گفتند برای عبیدالله بن حر جعفی است. امام حجاج بن مسروق را نزد او فرستاد تا از وی برای یاری امام دعوت کند ولی او دعوت امام را نپذیرفت.[۷]

شهادت

او در روز عاشورا از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت. پس از مدتی در حالی که بدنش آغشته به خون بود بازگشت و خطاب به امام این شعر را خواند:


فدتك نفسى هاديا مهديّا   اليوم ألقى جدّك النبيّا
ثمّ أباك ذى الندى عليّا   ذاك الذي نعرفه الوصيّا

جانم به قربانت كه هدايت‏‌كننده و هدايت شده‏‌اى؛ امروز جدّت پيامبر را ملاقات خواهم کرد
و سپس پدرت على را: آن انسان بزرگوارى كه او را وصى پيامبر می‌دانم.

مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۳؛ ابصار العین، ص۱۵۱

امام به او فرمود: «آری، من نیز پس از تو آنها را ملاقات خواهم کرد.» حجاج به میدان باز گشت و جنگید تا به شهادت رسید.[۸]

در زیارت ناحیه و زیارت رجبیه امام حسین(ع) آمده است: «السَّلَامُ عَلَی الْحَجَّاجِ بْنِ مَسْرُوقٍ الْجُعْفِی»

سعد بن حارث خزاعی


سعد بن حارث خزاعی

 
آرامگاه شهدای کربلا2.jpg
اطلاعات یاران امامان
محل وفات/شهادت ۶۱ق کربلا
نحوه وفات/شهادت شهادت در رکاب امام حسین (ع)
مدفن حائر حسینی
از یاران امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع)
فعالیت‌های اجتماعی مدتی والی آذربایجان و مسئول «‌شُرطة الخَمیس‌» در کوفه در زمان امیرالمؤمین علی (ع)

 

سعد بن حارث خُزاعی از شهدای صحرای کربلاء (۶۱ق)، از برجستگان و شجاعان شیعه ایرانی تبار، از غلامان امیرالمؤمنین(ع) و هم پیمان قبیلۀ بنی خزاعی از قبیله بنی الاَزْد است و نام او در شمار یاران و اصحاب امام حسن(ع) نیز ضبط شده است. گفته‌اند که وی از اصحاب پیامبر اسلام (ص) هم بوده است.

دوران امیرالمؤمنین (ع)

سعد، نخست غلام حضرت علی بن ابی طالب(ع)[۱] و مدتی والی آذربایجان و در کوفه فرمانده «‌شُرطة الخَمیس‌» بوده است.[۲] البته مشخص نیست در چه زمانی، سعد این مسئولیت را برعهده داشته اما این نکته از کتب تاریخی استفاده می‌شود که او نیز همچون قنبر از ملازمان آن حضرت بوده و امام(ع) او را به کارهای مختلف حکومتی می‌گمارده است؛ از جمله سعد به عنوان بازرس، به منطقه تحت فرمان زیاد بن ابیه رفته و با وی درگیری لفظی هم داشته است. همچنین در جریان خیانت یزید بن حجیه، کارگزار ری و دستبی، امام علی (ع) یزید را زندانی و سعد را مأمور مراقبت از وی کرد.[۳]

در رکاب پسران امام علی (ع)

پس از شهادت امیرالمؤمنین علی(ع) در ۴۰ ق، از ملازمان امام حسن(ع) و پس از ایشان ملازم امام حسین(ع) بود و از مدینه به مکه سپس تا کربلا، در رکاب ایشان بود و در روز عاشورا رشادت‌هایی از خود نشان داد. [۴]

سماوی نوشته که ابن شهر آشوب در مناقب نام او را در فهرست شهدای حملۀ اولی ذکر نموده است. برخی دیگر نوشته اند که او در جنگ تن به تن که پس از حمله اولی در گرفت زنده بوده و امام(ع) پیکر وی را در حالی که هنوز جان داشت از میدان جنگ خارج و به خیمۀ مخصوص منتقل نمود.[۵]

صحابی بودن

در مورد سعد نقل شده که جزء صحابه پیامبر(ص) بوده است اما به نظر نمی‌رسد که این نسبت صحیح باشد، چراکه در هیچ منبعی، نام وی در زمره صحابه نیامده است.[۶]

تستری در مورد اینکه وی خزاعی بوده و در عین حال آزاد شدۀ امیرالمؤمنین (ع) هم بوده، تردید کرده اس

ابوثمامه صائدی


ابوثمامه صائدی

 
ابوثمامه صائدی
اطلاعات یاران امامان
محل زندگی کوفه
محل وفات/شهادت روز عاشورا ۶۱ ه‍.ش کربلا
از یاران امام علی و امام حسن و امام حسین(ع)


اَبوثُمامه صائِدی ‌ عمرو بن عبدالله بن کعب، از شهیدان کربلا و از اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع) که در همه جنگ‌های آن حضرت شرکت کرد. او از جنگاوران و دلاوران عرب و از تابعین و مشاهیر شیعه در کوفه بود.[۱] وقتی مسلم بن عقیل از سوی امام حسین(ع) به کوفه آمد، ابوثمامه به او پیوست[۲] پس از شهادت مسلم، کوفه را ترک کرد و در راه مکه به کربلا، به کاروان امام حسین(ع) پیوست و به کربلا رفت و در روز عاشورا به شهادت رسید.

نسب و نام

بیشتر منابع، از نام عمرو برای اشاره به ابوثمامه استفاده کرده‌اند؛ اما برخی منابع نامهای دیگری برای او نوشته‌اند و در ذکر برخی دیگر از مشخصات او با هم اختلاف دارند که گویا پاره‌ای از این اختلافها، معلول اشتباه کاتبان است از جمله کنیه او را ابوتمامه [۴] و نامش را زیاد[۵] و عمر[۶] و نسبت او را نیز مختلف آورده‌اند مانند صائدی[۷]، انصاری[۸]، صیداوی[۹] و صاعدی.[۱۰] بنو صائد، از زیرشاخه‌های قبیله هَمْدان است. برخی منابع نسب‌شناسی نام مشخصات کامل ابوثمامه را چنین ذکر کرده‌اند: زیاد ابن عمرو بن عریب بن حنظلة بن دارم بن عبدالله الصائدی.[۱۱]

ابوثمامه و قیام امام حسین(ع)

ابوثمامه از تابعین و از اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع) است که در همه جنگ‌های آن حضرت حضور داشته است. او را از اصحاب امام حسن(ع) نیز شمرده‌اند و بنابر برخی منابع، او در مبارزات آن حضرت با معاویه شرکت داشت.[۱۲] با این حال، بیشترین ذکری که از او در منابع تاریخ اسلام رفته است، مربوط به نقش او در واقعه عاشورا، همکاری‌اش با مسلم بن عقیل نماینده و فرستاده امام حسین(ع)به کوفه و شهادتش در کربلا است.

پس از مرگ معاویه، ابوثمامه در ماجرای دعوت امام حسین(ع)شرکت داشت و در خانه سلیمان بن صُرد خزاعی در کوفه حضور یافت و چون امام حسین(ع)برای ادای فریضه حج به مکه رفت، نامه‌ای خطاب به آن حضرت به مکه فرستاد.[۱۳]

وی هنگام مأموریت مسلم بن عقیل از سوی امام حسین(ع) در کوفه، کمکهای مالی مردم را دریافت می‌کرد و چون در جنگاوری و سلاح‌ سررشته داشت، تهیه اسلحه را بر عهده گرفت.[۱۴]

در قیام مردم کوفه علیه ابن زیاد، مسلم بن عقیل، فرماندهی قبیله‌های تمیم و هَمْدان را به ابوثمامه واگذار کرد.[۱۵]اما ابن زیاد با سیاست تطمیع و ترعیب سران قبایل مهم، مردم کوفه را پراکنده کرد و مسلم بن عقیل، به شهادت رسید. ابوثمامه تحت تعقیب ابن زیاد قرار گرفت و ناگزیر چند روزی در قبیله خود پنهان شد.[۱۶][۱۷] سپس با نافع بن هلال، مخفیانه از کوفه بیرون رفت و در راه مکه به کربلا، به امام حسین(ع) پیوست و همراه آن حضرت، به کربلا رفت.[۱۸]

از ماجراهای مربوط به ابوثمامه در واقعه کربلا یکی این است که او مانعِ حضورِ مسلحانه کثیربن عبدالله شعبی، قاصد ابن سعد، نزد امام حسین(ع) شد و در روزعاشورا، هنگام ظهر، فرا رسیدن وقت نماز را به اردوگاه امام حسین(ع) اطلاع داد و امام(ع) او را دعا کرد.[۱۹]

شهادت

جزئیات چگونگی نبرد و شهادت ابوثمامه در منابع تاریخ اسلام نیامده است؛ اما به نوشته طبری پس از شهادت حُر بن یزید ریاحی، ابوثمامه همچنان به نبرد ادامه داد تا به شهادت رسید.[۲۰] از گفتگوی او با امام حسین(ع)در کربلا که منابع تاریخی نقل کرده‌اند، برمی‌آید او آگاهانه و مشتاقانه جنگ در رکاب امام حسین(ع)و شهادت را پذیرفته است.[۲۱]

حبیب بن مظاهر


حبیب بن مظاهر

 
حبیب بن مظاهر
درگذشت روز عاشورا، سال ۶۱ق.
آرامگاه کربلا، جنب مرقد امام حسین(ع)
محل زندگی مدینه و کوفه
نقش‌های برجسته صحابه؟ رسول خدا(ص)، از یاران امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)
دین اسلام
مذهب شیعه

حبیب بن مُظاهر اسدی از قبیله بنی اسد، اهل کوفه و از اصحاب خاص حضرت علی(ع) و از یاران امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بود. وی از کوفیانی بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) جهت آمدن به کوفه دعوتنامه نوشتند؛ ولی هنگامی که وی بیعت‌شکنی کوفیان را مشاهده کرد مخفیانه از کوفه خارج شد و خود را به امام رساند و در روز عاشورا در سن ۷۵ سالگی در کربلا به شهادت رسید.

نام، کنیه و نسب

حبیب بن مُظَهَّر (یا مُظاهر) بن رئاب ابن اشتر بن حجوان بن فقعس بن طریف بن عمرو بن قیس بن حارث بن ثعلبة بن دودان بن اسد اسدی کندی فقعسی.[۱] کنیه وی ابوالقاسم بوده‌است. [۲]

در منابع متقدم نام پدر او‌ گاه به صورت مُظاهر[۳] و‌ گاه به صورت مُظَهَّر[۴] و در برخی مُطَهَّر[۵] ذکر شده است. مامقانی، [۶] با استناد به آنچه در زبان‌ها و زیارات مشهور است، مُظاهر را صحیح شمرده است. ولی سیدمحسن امین می‌نویسد: در بیشتر نسخه‌های کتاب‌های تاریخی و غیرتاریخی قدیم، مظهّر بر وزن مطهّر آمده است و درست نیز همین است و اینکه در کتاب‌های جدید مظاهر گفته می‌شود خلاف ضبط قدما است.[۷]

فضایل

حبیب مردی عابد و پارسا بود. تقوا و حدود الهی را رعایت می‌کرد. حافظ کل قرآن کریم بود، و هر شب به نیایش و عبادت خدا می‌پرداخت. به فرموده امام حسین(ع) در هر شب یک ختم قرآن می‌کرد.[۸] زندگی پاک و ساده‌ای داشت. آن قدر به دنیا بی‌رغبت بود و زهد را، سرمشق زندگی خود قرار داده بود، که هر چقدر به او پیشنهاد امان و پول فراوان شد، نپذیرفت، و گفت: «‌ما نزد رسول خدا(ص) عذری نداریم که زنده باشیم، و فرزند رسول خدا(ص) را مظلومانه به قتل برسانند ».[۹]

در عصر پیامبر(ص)

چندان روشن نیست که حبیب از صحابه بوده است یا تابعین. برخی چون ابن کلبی[۱۰] و ابن حجر عسقلانی[۱۱] گفته‌اند که وی رسول خدا(ص) را درک نموده است.

شیخ طوسی[۱۲] او را در میان فهرست اصحاب امام علی، امام حسن و امام حسین علیهم السلام قرار داده است ولی در میان فهرست صحابه پیامبر(ص) از وی یاد نمی‌کند؛ و از این کار شیخ طوسی بر می‌آید که حبیب از صحابه نبوده است. همچنین نویسندگان استیعاب و اسد الغابه وی را در شمار صحابه نیاورده‌اند.[۱۳]

دوره امام علی(ع)

حبیب با حضرت علی به کوفه رفت و در کلیه جنگ‌ها در کنار ایشان بود و از یاران خاص و از حاملان علم و دانش آن حضرت تلقی می‌شد.[۱۴] حضرت علی(ع) وی را به علم منایا و بلایا [۱۵] آگاه ساخته بود.[۱۶] اوعضو گروه ویژه شرطة الخمیس بود که نیروی ضربتی و مطیع علی(ع) بودند.[۱۷]) گفتگوی او با میثم تمار، سال‌ها پیش از عاشورا، هنگام عبور از مجلس بنی اسد که هر یک نحوه شهادت دیگری را پیشگویی می‌کرد، از همان علم منایاست که از حضرت علی(ع) آموخته بودند و از جریانات آینده خبر داشتند.[۱۸]

دوره امام حسین(ع)

در کوفه

پس از مرگ معاویه (سال ۶۰)، حبیب و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمان بن صُرَد، مسیب بن نَجَبَه و رفاعة بن شداد بَجَلی، از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند[۱۹] (ببینید: نامه های کوفیان به امام حسین(ع)#نامه نخست) و زمانی که مسلم بن عقیل به کوفه آمد، به یاری او شتافتند. حبیب به همراه مسلم بن عوسجه به طور پنهانی در کوفه برای مسلم بن عقیل از مردم بیعت می‌گرفتند، و در این راه از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌کردند.[۲۰]

هنگامی که ابن زیاد به کوفه آمد و بر مردم سخت گرفت و مردم نیز مسلم را تنها گذاشتند و بیعت شکستند، قبیله بنی اسد، حبیب و مسلم بن عوسجه را نزد خود پنهان کردند تا به آنها آسیبی نرسد. آنها از کوفه به سوی امام حسین(ع) رهسپار شدند و روزها از چشم جاسوسان و ماموران ابن زیاد پنهان می‎شدند و شب‎ها طی طریق می‎کردند تا به اردوی امام ملحق شدند. سرانجام روز هفتم ماه محرم، در کربلا، به کاروان امام حسین(ع) پیوستند.[۲۱]

در کربلا

نوشتار اصلی: واقعه عاشورا

حبیب به محض رسیدن به کربلا، مجددا وفاداری خود را نسبت به امام(ع) در میدان عمل به نمایش می‌گذارد. همین که مشاهده نمود یاوران امام اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد: «‌در این نزدیکی، قبیله‌ای از «‌بنی اسد‌» هستند، اگر اجازه دهید پیش آن‌ها رفته، آنان را به یاری شما دعوت کنم، شاید خداوند هدایتشان کند.‌» بعد از اینکه حضرت اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت و موعظه کرد. اما عمرسعد با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام شد.[۲۲]

در عصر تاسوعا

حبیب بن مظاهر قبل از روز عاشورا، کسی را که از طرف عمربن سعد برای امام حسین نامه آورده بود، موعظه کرد که به طرف ستم‌پیشگان نرو.[۲۳] در عصر تاسوعا، حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن که می‌خواستند به خیمه‌های امام حمله کنند، به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت.[۲۴]

در شب عاشورا

در شب عاشورا، هلال بن نافع، حبیب را از نگرانی زینب دختر امام علی، درباره وفاداری یاران امام آگاه ساخت. هلال و حبیب، اصحاب امام حسین را گرد آوردند و همگی نزد امام رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر(ص) حمایت خواهند کرد.[۲۵]

در روز عاشورا

صبح عاشورا، امام حسین(ع) حبیب بن مظاهر را فرمانده جناح چپ نیروهای خویش ساخت، زهیر بن قین را در جناح راست و حضرت ابوالفضل(ع) را با پرچم در قلب لشگر قرارداد.[۲۶]

امام حسین در سخنرانی خود، حسب، نسب، فضایل خویش و حدیث "هذان سیدا شباب اهل الجنه" را یادآور شد و فرمود در میان شما افرادی هستند که این حدیث را از پیامبر(ص) شنیده‌اند در این هنگام شمر گفت: من خدا را با شک و تردید عبادت کرده باشم اگر بدانم که تو چه می‌گویی. حبیب بن مظاهر در پاسخ او گفت: به خدا من چنان می‌بینم که تو با هفتاد شک و تردید خدا را عبادت می‌کنی، شهادت می‌دهم که راست می‌گویی و نمی‌فهمی چه می‌گوید، زیر قلب تو سیاه و مهر شده است.[۲۷]

در ابتدای درگیری که یکی از لشگریان عمر بن سعد مبارزه می‌طلبیدند حبیب و بریر به سوی میدان شتافتند اما امام حسین آنها را منع کرد.

زمانی که ابوثمامه وقت نماز را به امام حسین یادآوری کرد امام فرمود: از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانیم. حصین بن نمیر (حصین بن تمیم) گفت: نمازتان قبول نیست. حبیب بن مظاهر گفت: خیال می‌کنی نماز خاندان رسول قبول نیست و نماز تو قبول است‌ای شرابخوار (‌ای الاغ). و حبیب بر او حمله کرد و با شمشیر به صورت اسب حصین زد، او بر زمین افتاد و یارانش حمله کرده، او را از چنگ حبیب نجات دادند.[۲۸]

مسلم بن عوسجه پس از جنگ، در حالی که به خون آغشته بود ولحظات آخر عمرش را سپری می‌کرد، و برزمین افتاده بود. امام حسین(ع) با حبیب نزد او آمد. و امام گفت‌ای مسلم خدا تو را بیامرزد سپس آیه «‌فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا‌» [۲۹] را قرائت کرد حبیب نزد او آمد و گفت: «‌کشته شدن تو بر من بسی مشکل است ولی تو را به بهشت مژده می‌دهم‌» مسلم بن عوسجه با صدای ضعیف گفت: خداوند تو را به خیر بشارت دهد.آنگاه حبیب به او گفت: اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم آنچه برایت مهم است به من وصیت کنی تاحق دینی و خویشاوندی خودرا ادا کرده باشم.مسلم بن عوسجه به امام(ع) اشاره کرد و به حبیب گفت: «‌تو راوصیت می‌کنم به امام حسین(ع)، خدای رحمتت کند تا جان در بدن داری از اودفاع کن و از یاری‌اش دست مکش تا کشته شوی.‌» حبیب بن مظاهر گفت: به وصیت تو عمل می‌کنم و چشم تو را روشن می‌گردانم.[۳۰]

رجز حبیب در روز عاشورا

حبیب روز عاشورا رجزی که در حمله هایش می‌خواند چنین بود:

انا حبیب و ابی مظهر   فارس هیجا و حرب تسعر
انتم اعد عدة و اکثر   و نحن اوفی منکم و اصبر
و نحن اعلی حجة و اظهر   حقا و اتقی منکم و اعذر

من حبیبم و پدرم مظهر است، جنگاور میدان کارزار و آتش شعله ور نبردم تعداد شما بیشتر و بالاتر است ولی ما در راه حق از شما وفادارتر و بردبارتریم. حجت مان برتر و آشکارتر است در حقیقت از شما باتقواتر و پذیرفته تریم.[۳۱]

شهادت

مرقد حبيب بن مظاهر

حبیب بن مظاهر، با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر می‌زد، و ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. در این هنگام بدیل بن مریم عقفانی به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با سر نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس «‌بدیل بن مریم‌» سرش را از تن جدا کرد.[۳۲] حبیب بن مظاهر فرزندی به نام قاسم داشت که وی زمانی که به بلوغ رسیدبدیل بن مریم را کشت.[۳۳]

امام حسین(ع) خود را به بالین او رسانید و فرمود: «‌احتسب نفسی و حماة اصحابی‌» پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار می‌برم. [۳۴] در بعضی مقاتل است که حضرت فرمود: یا حبیب مردی با فضیلت بودی که در یک شب قرآن را ختم می‌کردی.[۳۵]

 

مدفن

قبیله بنی اسد هنگام دفن شهیدان کربلا حبیب را، که از بزرگان و مورد احترام آنان بود، در ده متری قبر امام حسین(ع) به طور مستقل و جداگانه به خاک سپردند. بعدها این مرقد در داخل روضه امام حسین(ع) و در رواق جنوبی قرار گرفت.[۳۶]

زیارت نامه

در زیارت امام حسین(ع) در نیمه شعبان و غیره [۳۷] نام حبیب بن مظاهر آمده است.

هانی بن عروة


هانی بن عروة

 
هانی بن عروه
درگذشت ۸ ذیحجه ۶۰ق
کوفه
محل زندگی کوفه
تبار قبیلهٔ مذحج
نقش‌های برجسته از یاران امام علی، امام حسن، امام حسین
دین اسلام
مذهب شیعه
خویشاوندان یحیی بن هانی بن عروه

هانی بن عروة بن غران مرادی، از بزرگان کوفه و یاران خاص امام علی (ع). وی در جنگ جمل[۱] و صفّین[۲] حضور داشت. هانی از ارکان قیام حُجْر بن عَدی در برابر زیاد بن ابیه[۳]، و از مخالفان بیعت با یزید به شمار می‌رفت. خانهٔ او از زمان ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه مرکز فعالیت‌های سیاسی و نظامی بود، وی نقش مهمی در قیام مسلم بن عقیل داشت. در هشتم ذی‌حجهٔ سال۶۰ق، پس از شهادت مسلم بن عقیل، و به دستور عبیدالله بن زیاد، سر از بدنش جدا کردند. خبر شهادت او در میانهٔ راه کوفه، در منزلگاه زرود به امام حسین(ع) رسید. امام بر مرگ او گریست و آیهٔ استرجاع را خواند و برایش درخواست رحمت کرد. هانی را در کنار دارالامارهٔ کوفه به خاک سپردند. آستانهٔ هانی بن عروه هم اکنون از زیارتگاه‌های شیعیان است.

شخصیت و خاندان

هانی بن عروه از شیعیان مخلص امام علی(ع)[۴] و از اصحاب آن حضرت[۵]، از طایفهٔ بنی مراد، از قبیلهٔ مَذحِج[۶]، شیخ و زعیم بنی مراد[۷]، و نزد مردم کوفه، بسیار وجیه و دارای اعتبار بود.[۸]

پسر هانی، یحیی، محدّث و از راویان اصح و ثقه نزد اهل سنت شمرده می‌شود.[۹]

زندگی هانی تا ورود مسلم به کوفه

دربارهٔ زندگی او تا ورود مسلم بن عقیل به کوفه، به عنوان سفیر امام حسین (ع) در جریان واقعهٔ کربلا، اطلاعات اندکی وجود دارد. وی در جنگ جمل[۱۰] و صفّین[۱۱] حضور داشت و در صفّین، امام علی (ع) با او مشورت می‌کرد. هنگامی که امام، اشعث بن قیس را از ریاست دو قبیلهٔ ربیعه و کنده بر کنار کرد، هانی به امام پیشنهاد داد جانشینی همتای اشعث برای ریاست این دو قبیله انتخاب کند.[۱۲] هانی بن عروه به قبیلهٔ خود تعصب داشت؛ زمانی که کثیر بن شهاب مذحجی، والی خراسان، متهم به اختلاس شد و به کوفه گریخت، هانی به وی پناه داد و از این رو معاویه به او عتاب کرد.[۱۳] زمانی که معاویه برای پسرش یزید، از مردم کوفه بیعت می‌گرفت، هانی از مخالفان بود و حتی می‌گفت که از معاویه بخاطر انجام چنین کاری تعجب می‌کند و خصوصیات زشت یزید را برمی‌شمرد.[۱۴] هانی یکی از ارکان قیام حجر بن عدی بر ضد زیاد بن ابیه بود.[۱۵]

نقش هانی در قیام مسلم بن عقیل

مسلم بن عقیل، پس از آگاهی از آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه و تهدیدهای او، از خانهٔ مختار بن ابوعبید ثقفی به خانهٔ هانی بن عروه رفت.[۱۶]

بنا بر نقلی، هانی مایل نبود مسلم وارد خانهٔ او شود، اما پس از ورود مسلم، با تمام وجود از او دفاع کرد.[۱۷] خانهٔ هانی از این رو انتخاب شد که از نظر اجتماعی، او بانفوذتر از مختار بود. خانهٔ هانی از زمان ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه مرکز فعالیت‌های سیاسی و نظامی بود و شیعیان به خانهٔ او آمد و شد می‌کردند.[۱۸]

شریک بن الاعور نیز – که از یاران خاص امام علی (ع)[۱۹] و از شیعیان بزرگ بصره بود و به همراه عبیدالله به کوفه آمده بود – بیمار گردید و او نیز به خانهٔ هانی، که از دوستانش بود، وارد شد[۲۰] و هانی را به یاری مسلم تشویق کرد و در خانهٔ هانی نقشهٔ کشتن عبیدالله را کشید[۲۱] به این ترتیب که در زمان عیادت عبیدالله از او، در خانهٔ هانی انجام گیرد.[۲۲] به هر حال، این طرح به این سبب که هانی مایل نبود مهمانش در خانه‌اش کشته شود، عملی نشد.[۲۳]

دستگیری و شهادت

عبیدالله بن زیاد یکی از بردگان شامی خود را مأمور تحت نظر گرفتن خانهٔ هانی کرد[۲۴] و چون هانی به دیدار ابن زیاد نرفت، با مکر و حیله، به واسطهٔ محمد بن اشعث و اسماء بن خارجه[۲۵] و عمرو بن حجاج زبیدی[۲۶] – که هر سه از اقوام و دوستان هانی بودند – او را به دارالاماره کشاند و بین او و مسلم بن عقیل جدایی افتاد و به شکست قیام مسلم انجامید.

از آنجا که هانی حاضر نشد مسلم بن عقیل را به عبیدالله تسلیم کند، شکنجه شد، به طوری که بینی او شکستند و وی را به زندان انداختند.[۲۷]

در هشتم ذیحجهٔ سال۶۰ و پس از شهادت مسلم بن عقیل، هانی را دست بسته به بازار قصابان بردند و به دستور عبیدالله بن زیاد، غلام ترک عبیدالله، به نام رشید، سر از بدنش جدا کرد.[۲۸]

ضریح هانی بن عروه

بنا بر نقل مسعودی،[۲۹] هانی هرگاه قبیلهٔ بنی مراد را به یاری می‌خواند، ۴۰۰۰ مرد زره‌پوش سواره و ۸۰۰۰ نظامی پیاده با او حرکت می‌کردند و اگر قبایل هم‌پیمان خود را دعوت می‌کرد، ۳۰۰۰۰ زره پوش نظامی در رکابش بودند، اما هنگامی که به سوی قتلگاه می‌رفت، از آن همه مردان جنگی، هیچ کس درخواست یاری‌اش را اجابت نکرد.[۳۰] امام علی علیه السلام مرگ او را پیش بینی کرده بود.[۳۱]

عبیدالله بن زیاد سر مسلم و هانی را، توسط هانی بن ابی حَیّه همدانی و زبیر بن اَروَج تمیمی، نزد یزید فرستاد ویزید او را تشویق کرد.[۳۲] جسد آن دو را در بازار کناسه بر زمین کشیدند[۳۳] و سپس به دار آویختند.[۳۴]

واکنش امام حسین(ع) به شهادت هانی

خبر شهادت هانی و مسلم در میانهٔ راه کوفه، در منزلی به نام ثعلبیه[۳۵] یا زرود[۳۶] یا قادسیه[۳۷] و یا قطقطانه[۳۸]، به امام حسین(ع) رسید. امام بر مرگ آن دو گریست و آیه استرجاع را خواند و چندین مرتبه از خداوند برای آنان درخواست رحمت کرد.[۳۹] عبدالله بن زبیر اسدی، در قطعه شعری، شهادت آن دو را وصف کرده است.[۴۰]

مزار

هانی را در کنار دارالامارهٔ کوفه به خاک سپردند. اکنون مزارش به مسجد کوفه متصل است و پشت قبر مسلم بن عقیل و در جهت شمال آن قرار دارد.[۴۱] آستانهٔ هانی بن عروه هم اکنون یکی از زیارت‌گاه‌های شیعیان است. هانی دارای زیارت نامه مخصوصی است که در آن، وی عبدصالح و از اصحاب امام علی (ع) ، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) خوانده شده است.[

نافع بن هلال بجلی


نافع بن هلال بجلی

 
نافع بن هلال بجلی
زادروز ؟
کوفه
درگذشت عاشورای سال ۶۱ هجری قمری
آرامگاه کربلا،
محل زندگی کوفه
پیشه قاری قرآن کریم و از نویسندگان حدیث
نقش‌های برجسته صحابی امام علی(ع) و امام حسین(ع) و حضور در واقعه کربلا و گزارشگر آن واقعه

دین اسلام
مذهب شیعه

نافع بن هلال بن جمیل، که در منابع تاریخی با لقب‌های جملی، بجلی، مرادی، و بجلی مرادی از وی یاد شده، از اشراف و شجاعان عرب[۱] و مردی بزرگوار و از قاریان قرآن کریم و نویسندگان حدیث بود. نافع از یاران امام علی(ع)[۲] و یکی از کوشاترین یاران امام حسین (ع) در جریان کربلا بوده و از شهیدان آن واقعه است.[۳]

نام و نسب

در بعضی از منابع تاریخی و مقاتل، نام نافع بن هلال با نام هلال بن نافع اشتباه ثبت و نقل شده است.[۴] در حالی که هلال بن نافع نیز در واقعه کربلا حضور داشته ولی جزو سپاهیان عمر بن سعد و از گزارشگران آن واقعه است.[۵]

نافع بن هلال از مردان تیرۀ جمل، یکی از شاخه‌های قبیلۀ مَذحَج بوده و تبار یَمَنی داشته است.

از یاران امام علی(ع)

نافع بن هلال از یاران و اصحاب امیرالمؤمنین علی (ع) بود و در جنگ‌های سه گانه جمل، صفین و نهروان در زمان حضرت(ع) شرکت جست.[۶] گفته شده که نافع فردی شجاع و تیرانداز بود و از ابومِخنَف نقل شده که امیرالمؤمنان علی (ع) او را آیین رزم آموخته بود.[۷]

پیوستن به کاروان امام حسین(ع)

نافع بن هلال قبل از شهادت مسلم بن عقیل از کوفه خارج شد و در میانه راه به کاروان امام حسین(ع) پیوست.[۸] وی، یکی از چهار نفری است که در راه کوفه، در منزلی به نام عذیب الهجانات، به امام حسین (ع) پیوستند. حضرت از او و همراهانش احوال مردم کوفه را پرسید، و آنان در پاسخ گفتند: اشراف و بزرگان کوفه به جهت رشوه‌هایی که گرفته‌اند علیه شما هستند و بقیه مردم، دلشان با شما ولی شمشیرشان علیه شما است.[۹]

حضور در واقعه عاشورا

تجدید بیعت با امام(ع)

روز دوم محرم، امام حسین(ع) وارد کربلا شد. ایشان در این روز اهل بیت(ع) و یارانش را جمع کرد و ابتدا به اهل بیت خود نگاهی کرد و گریست سپس فرمود:

خداوندا بدرستی که ما عترت و خاندان پیامبرت محمد(ص) هستیم که [از شهر و دیارمان] اخراجمان کردند و پریشان و سرگردان از حرم جدمان -رسول خدا(ص)- بیرون شدیم و بنی امیه به ما تعرض کردند؛ خدایا پس حقمان را از آنان بگیر و ما را برابر ظالمان یاری ده.

امام(ع) بعد رو به اصحاب کرده، فرمودند:

«النَّاسُ‏ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون‏؛ مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان؛ حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجاست که زندگی‌شان در رفاه است، پس هر‌گاه بلاء و سختی حادث شود دینداران کم می‌شوند.»

پس از سخنان امام(ع) اصحاب و یاران ایشان در حمایت از آن حضرت(ع)، یکی پس از دیگری برخاستند و ضمن اعلام حمایت خویش از امام، بر بیعت مجدد خود با ایشان پای فشردند.

نافع، پس از زُهِیر بن قِین، خطاب به امام(ع) گفت:

شما می‌دانید جدتان رسول خدا(ص) نتوانست محبتش را به مردم بنوشاند، یا آنها را آن گونه که خود دوست داشت تحت فرمان خود در آورد. این در حالی بود که بعضی از یارانش از منافقان بودند، به آن حضرت(ص) وعده یاری می‌دادند، و در نهان بر او نیرنگ می‌بستند، او را هنگام برخورد از عسل شیرین‌تر ملاقات می‌کردند، ولی پشت سر از حنظل تلخ‌تر بودند، تا این که خداوند متعال جان مبارکش را ستاند؛ وضعیت پدرتان علی(ع) نیز همین گونه بود. قومی برای یاری رساندن به او، گردش را گرفتند؛ ناکثین و قاسطین و مارقین به جنگ علیه او برخاستند و قومی با او مخالفت ورزیدند تا این که اجلش فرا رسید و به سوی رحمت و رضوان الهی پر کشید. امروز شما نزد ما همان گونه‌اید. کسانی عهد خود شکسته‌اند و از تحت بیعت بیرون شده‌اند، پس این بیعت شکنی به کسی جز خودشان ضرر نمی‌رساند و خداوند بی‌نیاز از آنان است. پس ما را در حالی که رشد یافته و در سلامت هستید به هر جا که دوست دارید در مشرق یا مغرب عالم حرکت دهید، که به خدا قسم ما از تقدیر الاهی باکی نداریم و از ملاقات پروردگارمان هیچ کراهتی نداریم. ما بر مبنای نیات و بینش‌های خود رفتار می‌کنیم. هر که شما را دوست بدارد ما به او مهر می‌ورزیم و هر که با شما دشمنی کند، ما نیز دشمنش می‌داریم.»[۱۰]

آوردن آب

پس از این که به دستور عمر بن سعد، آب را بر اردوگاه امام حسین(ع) بستند و تشنگی بر اصحاب و اهل بیت امام چیره شد، امام حسین(ع) حضرت ابوالفضل العباس(ع) را فراخوانده و ایشان را شبانه با سی سوار و بیست پیاده از جمله نافع بن هلال، به سوی فرات برای آوردن آب روانه کردند.

وقتی حضرت عباس(ع) و یارانش در حالی که نافع در جلو آنها در حرکت بود به شریعه فرات رسیدند، عمرو بن حجاج زبیدی، که فرمانده مأموران حراست از فرات بود، فریاد زد: «کیستی؟»

نافع گفت: «از پسر عموهای تو؛ آمده‌ایم از این آب که ما را از آن منع کرده‌اید، بنوشیم.»

عمرو گفت: «گوارایت باد بنوش! ولی برای حسین(ع) از این آب مبر.»

نافع گفت: «نه به خدا سوگند، قطره‌ای از آن آب نمی‌نوشم، در حالی که حسین(ع) و خاندان و یاران همراهش، همه تشنه‌اند.»

با رسیدن دیگر یاران و اصحاب امام(ع)، نافع فریاد زد: «ظرف‌ها و مشک‌هایتان را پر کنید.»

عمرو بن حجاج و یارانش به مقابله با همراهان قمر بنی هاشم(ع) و نافع بن هلال برخاستند و جنگی سخت درگرفت.

گروهی از یاران امام(ع) مشک‌های آب را پر کردند و سرانجام موفق شدند مقداری آب به خیمه‌ها برسانند. در این ماجرا چندین تن از دشمنان، کشته و زخمی شدند.[۱۱]

شب عاشورا

در نیمه‌های شب عاشورا، امام حسین(ع)، برای بررسی تپه‌ها و گردنه‌های اطراف، تنها از خیمه خارج شد؛ نافع متوجه شد و آهسته به دنبال ایشان به راه افتاد.

امام(ع) متوجه حضور نافع شدند و پرسیدند: «چرا از خیمه بیرون آمدی؟»

نافع گفت: «ای فرزند رسول خدا(ص)! خروج شما از خیمه‌گاه به طرف این سپاه طغیانگر، مرا به وحشت انداخته است.»

امام(ع) فرمود: «من از خیمه بیرون آمدم تا پیش از حمله فردا، از این پستی و بلندی‌ها بازدید کنم.»

پس از انجام بازرسی، حضرت(ع) در راه بازگشت به نافع فرمود: «آیا نمی‌خواهی در این شب تار از بین این دو کوه بگذری و جان خودت را نجات دهی؟»

نافع خود را به روی قدم‌های امام(ع) انداخته، گفت: «شمشیری دارم که به هزار درهم می‌ارزد و اسبی دارم که به همین اندازه می‌ارزد، پس به آن خدایی که به حضور در رکاب شما، بر من منت نهاد سوگند، تا هنگامی که شمشیرم به کار آید هرگز از شما جدا نمی‌شوم.»[۱۲]

پس از آن گفتگو امام(ع) به اردوگاه برگشتند و وارد خیمه خواهرشان زینب(س) شدند. نافع بن هلال در بیرون خیمه منتظر امام(ع) نشسته بود که شنید حضرت زینب(س) به امام(ع) عرض کرد:

«آیا شما یارانتان را آزموده‌اید؟ از این نگرانم که آنان نیز به ما پشت کنند و در هنگامه درگیری شما را تسلیم دشمن کنند.»

امام(ع) در پاسخ فرمود:

«به خدا سوگند، این‌ها را امتحان کرده‌ام و آنان را مردانی یافتم که سینه سپر کرده‌اند، به گونه‌ای که مرگ را به گوشه چشمان‌شان می‌نگرند و به مرگ در راه من چنان شیرخواره به سینه مادرش انس دارند.»

نافع هنگامی که احساس کرد اهل بیت امام حسین(ع) نگران وفاداری و استقامت اصحاب هستند، نزد حبیب بن مظاهر رفته و با مشورت او، تصمیم گرفتند با همراهی بقیه اصحاب به امام(ع) و اهل بیت ایشان اطمینان دهند که تا آخرین قطره خون از ایشان دفاع خواهند کرد.[۱۳]

حبیب به نافع گفت: «به خدا سوگند، اگر منتظر امر امام(ع) نبودم، همین حالا با این شمشیرم به سپاه دشمن حمله ور می‌شدم.»

نافع پاسخ داد: «من نزد خواهرشان بوده‌ام! گمان می‌کنم باید خاطر بانوان حرم را از وفاداری خود آسوده سازیم. آیا می‌توانی یارانت را جمع کنی تا نزد آنها رفته خیالشان را آسوده کنیم؟»

حبیب بن مظاهر یاران امام(ع) را ندا داد تا جمع شوند. سپس به بنی هاشم گفت: به خیمه‌های خویش باز گردند؛ بعد رو به اصحاب کرد و آن چه را که از نافع شنیده بود، بازگو کرد.

همگی گفتند: «به آن خدایی که بر ما منت نهاد که در این جایگاه قرار بگیریم، اگر انتظار فرمان حسین(ع) نبودیم، اکنون با شتاب بر آنان حمله می‌کردیم تا جان خویش را پاک و چشم را روشن سازیم».

حبیب به همراه اصحاب با شمشیرهای کشیده و یک صدا به نزدیک حرم اهل بیت(ع) رسیده و گفت: «ای حریم رسول خدا(ص)! این شمشیرهای جوانان و جوانمردان شماست که به غلاف نخواهد رفت تا این که گردن بدخواهان شما را بزند. این نیزه‌های پسران شماست، سوگند یاد کرده‌اند که آن را تنها در سینه کسانی که از دعوتتان سر بر تافته‌اند فرو برند.»[۱۴]

روز عاشورا

برخی نقل کرده‌اند که هلال بن نافع تازه ازدواج کرده بود و چون روز عاشورا اراده میدان نبرد کرد، همسرش او را از رفتن منع نمود؛ ولی او بر یاری امام(ع) اصرار ورزید، و چون امام(ع) از قضیه آگاه شد، هلال را فرمود: همسرت نگران است و من دوست ندارم در جوانی به فراق یک دیگر مبتلا شوید؛ اگر می‏خواهی عیالت را بردار و از این بیابان برو.

هلال گفت:‌ای پسر رسول خدا(ص) اگر در سختی تو را رها کنم و سراغ عیش و نوش خود روم، فردای قیامت پاسخ جدّت رسول خدا(ص) را چه گویم.[۱۵]

پس از شهادت عَمرو بن قُرظَه انصاری در روز عاشورا، برادر عمرو، -علی- که در میان سپاه عمر بن سعد بود، خطاب به امام(ع) گفت: «ای حسین(ع)! برادرم را فریفتی و او را به کشتن دادی!»

امام(ع) فرمود: «من برادرت را فریب ندادم، بلکه خدای تعالی او را هدایت فرمود و تو به گمراهی کشیده شدی.»

علی بن قرظه انصاری خطاب به امام(ع) گفت: «خداوند مرا بکشد، اگر تو را نکشم و یا به دست تو کشته نشوم!» و به بهانه خون خواهی برادر، سوی امام(ع) حمله ور شد؛ اما نافع بن هلال بجلی پیش دستی کرد و بر او حمله کرد و او را مجروح ساخت.[۱۶]

همراهان علی بن قرظه برای نجات پیش آمدند و با نافع بن هلال درگیر شدند.

رجزخوانی در حین نبرد

نافع در حین نبرد رجز می‌خواند و می‌گفت:

ان تنکرونی فانا ابن الجملی   دینی علی دین حسین بن علی(ع)

«اگر مرا نمی‌شناسید خودم را معرفی کنم، من از قبیله جَمَلی هستم، و آئین و دینم همان دین حسین بن علی(ع) است».[۱۷]

مردی به نام مزاحم بن حریث در پاسخ او گفت: «ما بر دین عثمان هستیم!»

نافع بن هلال گفت: «تو بر دین شیطانی» و سپس با شمشیر بر او حمله کرد؛ مزاحم خواست بگریزد که ضربت نافع به او مهلت نداد و او را به هلاکت رساند.[۱۸]

نافع بن هلال، در روز عاشورا، نامش را بر روی تیرهای خود نوشته، آنها را مسموم می‌نمود و به سوی دشمن پرتاب می‌کرد. و در حین پرتاب تیرها این گونه رجز می‌خواند:

ارمی بها معلمة افواقها   والنّفس لا ینفعها اشفاقها
مسمومة تجری بها اخفاقها   لیملانّ ارضها رشاقها

«تیرهایی پرتاب می‌کنم که بر بالای آن نوشته شده است و جان را ترس از آن سودی نبخشد؛ در حالی که مسموم و مستانه جلو می‌رود، تا این که زمین رزمگاه را پر از تیرهای لطیف کند.» [۱۹]

او با پرتاب تیرهایش، دوازده نفر از سپاهیان عمر بن سعد را کشت و بسیاری را مجروح ساخت.

نافع هنگامی که تیرهایش تمام شد، شمشیر خود را برکشید[۲۰]و به صفوف لشکر دشمن حمله ور شد در حالی که این رجز را می‌خواند:

انا الغلام الیمنی الجملی   دینی علی دین حسین و علی
ان اقتل الیوم فهذا املی   فذاک رایی و الاقی عملی

«من جوان یمنی جملی هستم، که دینم همان دین حسین(ع) و علی(ع) است؛ آرزویم امروز این است که کشته شوم. پس آن رأی من است و عملم را خود ملاقات می‌کنم.»[۲۱]

شهادت

لشکر دشمن در حمله دسته جمعی او را محاصره کرده و هدف تیرها و سنگهای خود قرار دادند و بازوان او را شکسته و او را به اسارت گرفتند.

شمر و گروهی از یارانش، او را نزد عمر بن سعد آوردند.

عمر بن سعد به او گفت: «ای نافع! وای بر تو! چرا با خود چنین کردی؟»

نافع در حالی که خون بر محاسنش جاری بود گفت: «پروردگار من از قصد من آگاه است.» «به خدا سوگند، من دوازده نفر از شما را کشتم و خودم را ملامت نمی‌کنم، اگر بازوان من سالم بود نمی‌توانستید مرا اسیر کنید.»

عمر بن سعد به شمر دستور داد تا او را بکشد! نافع به شمر گفت: «به خدا قسم‌ای شمر! اگر تو از مسلمین باشی بر تو سخت خواهد بود که خدا را ملاقات کنی، در حالی که خونهای ما را برگردن داشته باشی. خدا را سپاس می‌گویم که مرگ ما را به دست بدترین خلقش، قرار داد!» پس شمر او را به شهادت رساند.[۲۲]

نام نافع بن هلال در زیارت رجبیه امام حسین(ع) و زیارت ناحیه مقدسه آمده است. در زیارت ناحیه مقدسه نافع چنین مورد خطاب قرار گرفته شده است:

«السّلام علی نافع بن هلال البجلی المرادی»

عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب


عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب

 
عبیدالله بن عباس
مشخصات فردی
نام کامل عبیدالله بن عباس بن عبدالمطّلب
کنیه ابومحمد
محل زندگی مدینه
مهاجر/انصار مهاجر
نسب/قبیله بنی هاشم
درگذشت/شهادت ۵۸ ق
مشخصات دینی
هجرت به مدینه
دلیل شهرت جدایی از امام حسن(ع) و پیوستن به معاویه در ماجرای صلح • پسر عموی پیامبر
نقش‌های برجسته والی امام علی در یمن• فرماندهان سپاه امام حسن(ع)
دیگر فعالیت‌ها صحابه

عبیدالله بن عباس بن عبدالمطّلب(درگذشت ۵۸ ق)، عموزادۀ پیامبر اکرم(ص) و برادر کوچکتر عبدالله بن عباس مشهور که در دوران خلافت امام علی(ع) از سوی او، والی یمن شد. عبیدالله از اصحاب پیامبر اکرم(ص) شمرده شده و از آن حضرت حدیث نقل کرده است. بنابر بیشتر منابع تاریخی، او در ماجرای صلح امام حسن(ع) از فرماندهان ارشد سپاه آن حضرت بود که به معاویه پیوست.

مشخصات

عبید الله (بن العباس بن عبدالمطلب بن هاشم القرشی الهاشمی)، مکنّی به ابومحمد، فرزند عباس عموی پیامبر اکرم(ص) است. مادرش لبابه دختر حارث بن حزن هلالی و خواهر میمونه همسر پیامبر(ص) است. پیامبر اکرم(ص) را درک کرد و بدین رو او را از اصحاب شمرده‌اند. زمان تولد او را سال هجرت ثبت کرده‌اند.[۱][۲]عبیدالله را از سخاوتمندان مشهور عرب در دوره خود دانسته‌[۳] و ماجراهایی از سخاوت و بخشندگی او در منابع کهن نقل کرده‌اند.[۴]

نام عبیدالله در سلسله اسناد احادیث بسیاری آمده است ولی گویا او به صورت مستقیم تنها یک حدیث از شخص پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است.[۵]

مقام‌های سیاسی و نظامی عبیدالله

دوره امام علی(ع)

عبیدالله در روزگار پیامبر(ص)در سنی نبود که مقام یا وظیفه‌ای سیاسی و نظامی به او سپرده شود. گفته‌اند که او از هواخواهان امام علی(ع)بوده است. علی(ع)او را در موسم حج، سه بار از سال ۳۶ تا ۳۸ق.امیرالحاج کرد. در مرتبه سوم، میان او و یزید بن شجرة رهاوی که از سوی معاویه به این سمت منصوب شده بود، نزدیک بود که درگیری نظامی پیش بیاید. سرانجام با یکدیگر مصالحه کردند تا شیبة بن عثمان امارت را بر عهده گیرد.[۶]

از این که عبیدالله در دوره خلفای پیش از امام علی(ع) مسئولیتی سیاسی یا نظامی در خلافت بر عهده داشته، مطلبی در منابع دیده نمی‌شود. بنابر منابع تاریخی، امام علی(ع) او را والی یمن کرد و او تا شهادت علی(ع) بر این منصب ماند. منابع برخی حوادث را از این دوره نقل کرده‌اند که با او مرتبط است از جمله: معاویه در سال چهلم قمری بسر بن ارطاة عامری را با سی هزار سپاهی برای تاخت و تاز در قلمرو خلافت امام علی(ع) به حجاز و یمن گسیل کرد. بسر ابتدا به مدینه و سپس به مکه رفت و آن گاه راه یمن را در پیش گرفت. قبل از رسیدن بسر به یمن، عبیدالله به سمت کوفه گریخت و فرزندانش را جا گذاشت و از علی(ع) درخواست کمک کرد. بسر به یمن رسید و دارالحکومه را گرفت و سپس دو کودک عبیدالله را که در یمن مانده بودند، سر برید. علی(ع) سپاهی را به فرماندهی جاریة بن قدامه سعدی به یمن فرستاد و بسر گریخت و یمن باری دیگر فتح شد و عبیدالله به آنجا بازگشت.[۷]گفته‌اند که بسر در حمله به یمن، بسیاری از شیعیان علی(ع) را در میان راه کشت.[۸] یکی از خطبه‌های نهج البلاغه که امام علی(ع)در آن خطاب به کوفیان گفته است: «اهل شام بر حمایت از باطل با یکدیگر متحدند و شما در حمایت از حق، پراکنده‌اید» به مناسبت همین حمله ایراد شده است.[۹]

در برخی منابع روایی شیعه از گریختن عبیدالله سخنی به میان نیامده است. بنابر این منابع، هنگام حمله بسر به یمن، عبیدالله در مکه بود. وقتی بسر به یمن رسید، به دنبال عبیدالله گشت. به او گفتند که در مکه است. بسر دو فرزند عبیدالله را پیدا کرد و سر برید.[۱۰]

دوره امام حسن(ع)

عبیدالله پس از شهادت امام علی(ع)، از خلافت امام حسن(ع) پشتیبانی کرد. در آن دوره، نامه‌هایی میان امام حسن(ع) و معاویه تبادل شد و هر یک از آنها از دیگری خواست که از خلافت دست کشد و تسلیم گردد. این نامه‌ها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی کوفه حرکت کرد. امام حسن(ع) نیز مردم را به دفاع فراخواند. در این میان، سپاهی ۱۲ هزار نفری تشکیل شد. امام حسن فرماندهی این سپاه را به عبیدالله واگذاشت و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان قرآن و یاران امیرمومنان تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت همانجا بماند تا آن حضرت همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود؛ اما عبیدالله با گرفتن رشوه، به معاویه پیوست.[۱۱] بلاذری(درگذشتۀ ۲۷۹ق.) درباره پیوستن او به معاویه سخنی دیگر دارد و گفته است: چون دید که حسن بن علی رغبتی به امر خلافت ندارد، به معاویه پیوست.[۱۲] اما از سخنان قیس بن سعد بن عباده جانشین فرماندهی سپاه ۱۲ هزار نفره که پس از فرار عبیدالله، فرمانده سپاه شد، برمی‌آید که او فرمانده شجاع و قابل اعتمادی نبوده است. قیس در این سخنرانی عبیدالله، پدرش عباس و برادرش عبدالله بن عباس را به پیامبر و امام علی(ع) وفادار ندانسته است.[۱۳]

برخی منابع، قیس بن سعد را فرمانده این سپاه دانسته و از فرماندهی عبیدالله هیچ نگفته‌اند. بنابر این منابع، امام حسن(ع) قیس را که والی آذربایجان بود برکنار کرد و سپاه یادشده را به او سپرد و عبیدالله را والی آذربایجان نمود.[۱۴] اما بنابر روایتی که طبری آورده، علی(ع) قیس را به فرماندهی ۴۰ هزار سرباز گمارده بود تا به آذربایجان برود؛ اما قیس تعلل می‌کرد تا سرانجام علی(ع) به شهادت رسید. وقتی امام حسن(ع) خلیفه شد، میلی به جنگ نداشت و از طرفی می‌دانست که قیس خواهان جنگ با شام است. بدین رو او را از فرماندهی سپاه برداشت و عبیدالله بن عباس را به جایش گمارد. چون عبیدالله از نظر امام حسن(ع) مطلع بود، وقتی همراه سپاه به مقابله با معاویه رفت، به او پیوست.[۱۵]این روایت با روایاتی دیگر که طبق آنها، امام حسن(ع) عبیدالله را مامور به مقابله با معاویه کرد و نه تسلیم و قیس را به سمت جانشینی و مشاور او برگزید و هر گونه اقدام را منوط به مشورت با قیس کرد،[۱۶] سازگار نیست.

وفات

گفته‌اند که پس از به حکومت رسیدن معاویه، عبیدالله به مدینه رفت و باقی عمر خود را در آنجا گذراند. منابع از این که او سمتی را در حکومت معاویه پذیرفته باشد، سخنی نگفته‌اند. سال وفاتش را به اختلاف، ذکر کرده‌اند که ابن عبدالبر تاریخ نگار قرن پنجم قمری، سال ۵۸ قمری را به صحت نزدیکتر دانسته است.

زیاد بن ابیه


زیاد بن ابیه

زیاد بن ابیه (1 ه.ق/ کوفه 53 ه.ق)، پدرش عبید، بنده ای در طائف، و مادرش سمیه، کنیز حارث بن کلده بود.[۱] در نسب او اختلاف است و ابو سفیان بن حرب، پدر معاویه، زیاد را فرزند زنای خویش با سمیه خوانده بود.[۲] به همین خاطر معاویه در دوران خلافتش، او را به پدرش ملحق کرد و برادر خویش خواند.

پیش از خلافت علی(ع)

زیاد فردی ادیب و باهوش بود و مغیره بن شعبه، هنگامی که امارت بصره را از عمر بن خطاب دریافت کرد، او را به عنوان دبیر همراه خویش برد. [۳]در برخی منابع آمده که عمر او را برای سرکوب شورشی در یمن، به آن سرزمین فرستاده بود.

در زمان خلافت علی(ع)

زیاد به پیشنهاد ابن عباس، از جانب علی(ع) برای سرکوب یک شورش به فارس اعزام شد[۴] و پس از آن، کارگزار علی بن ابی طالب در اسختر فارس بود. او در جنگ صفین نیز حضور داشته و در آن جنگ، جانب علی(ع) را گرفته و امان نامه و دعوت معاویه را نپذیرفته است.[۵]

در زمان خلافت معاویه

زیاد پس از صلح حسن بن علی با معاویه، از پذیرش بیعت معاویه سرباز زد و در قلعه استخر پناه گرفت. اما معاویه برای او نامه نوشت و او را به خویش خواند. ظاهرا مغیرة بن شعبه که پیش از این زیاد را می شناخته، برای او وساطت کرده است. زیاد وارد دمشق شده و معاویه او را به مجلس خویش خواند و او را فرزند پدرش ابوسفیان و برادر خود دانست. کسانی از بنی امیّه و برخی از افراد صالح آن روزگار، معاویه را به خاطر این بدعت زشت شماتت کردند و با زیاد قطع رابطه کردند؛ اما زیاد این الحاق را پذیرفت. ابوبکره، نفیع بن مسروح، برادر مادری زیاد، چون این ماجرا را شنید، بسیار ناراحت شد و این الحاق را مردود دانست؛ و سوگند خورد که دیگر با زیاد سخن نگوید و با او قطع رابطه کند. زیاد پس از این الحاق، از طرف معاویه در سال 45 ه.ق، به امارت بصره گماشته شد. او سپاهی را فراهم کرده و به سمت مرو و خراسان فرستاد و این سپاه فتوحات قابل توجهی داشت. عبیدالله بن زیاد بنا به روایاتی در این فتوحات نقش داشته است. پس از مرگ مغیرة بن شعبه در سال 48 ه.ق، زیاد با حفظ سمت، امیر کوفه نیز شد و عملا بر نیمی از خلافت اسلامی امارت یافت.

مرگ

زیاد در سال 53 ه.ق در کوفه در اثر ابتلا به طاعون در گذشت و خارج از کوفه دفن شد.[۶]

فرزندان

برای زیاد فرزندانی در تاریخ شمرده شده است که مشهورترین آنها عبیدالله بن زیاد است که پس از مرگ پدرش، والی بصره شد و پس از مرگ معاویه و خلافت یزید، با حفظ سمت به امارت کوفه نیز منصوب گشت.

شیوه حکومت داری زیاد

زیاد فردی زیرک و خشن بود و در آغاز امارتش در بصره در زمان معاویه، به مسجد بصره رفت و خطبه خواند و مردم را شدیدا تهدید کرد. او در امارتش، بسیار خشن و قاطع عمل می کرد و به همین خاطر امنیت کامل در سرزمین های تحت سیطره اش حاکم بود. با وجود همراهی اش با علی بن ابی طالب و برتری دادن او نسبت به معاویه در صفین و تظاهر به شیعه گری، در زمان امارتش بر بصره و کوفه، از راه خویش بازگشت و بر شیعیان سخت گرفت و بسیاری از آنها را زندانی و برخی از آنها را به قتل رساند. مشهورترین ماجرای سخت گیری بر شیعیان در زمان زیاد، دستگیری و قتل حجر بن عدی و یارانش است. زیاد آنها را به جرم اینکه به علی دشنام نمی دهند و به دشنام دهندگان اعتراض می کنند، بازداشت و زندانی کرد و به دستور معاویه راهی شام کرد. حجر و یارانش به دستور معاویه در جایی به نام مرج عذراء به قتل رسیدند.

قثم بن عباس


قثم بن عباس

 
قبر منسوب به قثم.jpg

قبر منسوب به قثم بن عباس در «شاه زنده»؛ سمرقند
مشخصات فردی
نام کامل قُثَم بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمَناف بن قُصَی
کنیه ابوجعفر
خویشاوندان سرشناس پسر عموی پیامبر اسلام
درگذشت/شهادت ۵۷ق؛ سمرقند یا مرو
نحوه درگذشت/شهادت گفته شده در جنگ به شهادت رسیده
مشخصات دینی
حضور در جنگ‌ها شرکت در فتح سمرقند و بخارا
دیگر فعالیت‌ها والی مکه و طائف و رئیس الحاج از طرف امام علی (ع)

قُثَم بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمَناف بن قُصَی، صحابی، پسر عموی پیامبر اسلام و از شیعیان حضرت علی(ع).

وی پس از ابوقتاده انصاری، مدتی از جانب حضرت علی(ع)، والی مکه و طائف بود. در سال ۳۸ق، امام مسئولیت برگزاری حج را بر عهدۀ او گذاشت. در سال ۵۶ ق، وی به همراه سعید بن عثمان بن عفان به خراسان رفت و در ماوراءالنهر به جهاد پرداخت و در فتح بخارا و سمرقند شرکت کرد. وی بعد از فتح سمرقند، برای آموزش و ترویج احکام اسلام در آن شهر ماند و در آنجا از دنیا رفت و در قبرستان بنوناحیۀ سمرقند، نزدیک دروازۀ آهنین، به خاک سپرده شد.

زیست نامه

نسب

کنیه‌ی قثم بن عباس ابوجعفر بود.[۱] پدرش، عباس، عموی پیامبر(ص) و از سران قریش بود و در زمان جاهلیت سالها سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام را بر عهده داشت.

مادر قثم، لبابه کبری، دختر حارث‌ بن حَزْن هلالی و خواهر میمونه، همسر رسول اکرم، بود و امّ‌الفضل لقب داشت. او نخستین بانو پس از حضرت خدیجه(س) بود که در مکه مسلمان شد و همیشه نزد پیامبراکرم محترم بود. امّ الفضل در دوران شیرخوارگی قُثم، افتخار شیر دادن به امام حسن یا امام حسین علیهم االسلام را نیز داشت و از این‌رو قثم، برادر رضاعی آنان به شمار می‌رفت.[۲]

ولادت

قثم در مکه به دنیا آمد.[۳] تاریخ دقیق تولد وی معلوم نیست،اما با توجه به تاریخ تولد امام حسن و امام حسین (سال دوم و سوم)، احتمالاً در اوایل هجرت پیامبراکرم به دنیا آمده است.

در عصر پیامبر(ص)

صدر اسلام را در آغاز طفولیتش درک نموده و هنگام وفات پیامبر هشت سال یا بیشتر داشته است.[۴] رسول خدا قثم را دوست ‌داشت و او شبیه پیامبر(ص) بود[۵] و از جمله کسانی بود که بعد از رحلت پیامبر، در مراسم غسل دادن حضرت، حضور یافت و یکی از افتخارات بزرگ وی این است که آخرین وداع کننده با پیکر مطهر حضرت رسول بود، یعنی آخرین کسی بود که از قبر پیامبر(ص) بیرون آمد.[۶]

مصاحبت با پیامبر(ص)

با آنکه برخی قثم را صحابی به شمار نیاورده و گفته‌اند از پیامبراکرم روایت نکرده است،[۷] برخی او را در شمار صحابۀ صاحب روایت یاد کرده‌اند. قثم از ابواسحاق سبیعی روایت کرده است.[۸]

در عصر حضرت علی(ع)

براساس روایتی که از قثم نقل شده، وی علی(ع) را نخستین کسی دانسته است که اسلام آورد و از همه بیشتر با پیامبراکرم(ص) همراه و ملازم بود و به این دلیل قثم می‌گفت علی در میراث بردن (یا منزلتش نسبت به پیامبر) از پدرش، عباس‌ بن عبدالمطلب، سزاوارتر بود.[۹] وی یکی از شخصیتهای مهم صدراسلام است که از حریم امامت و ولایت دفاع نمود.

والی مکه و طائف

قثم، پس از ابوقتاده انصاری، مدتی از جانب علی علیه‌السلام والی مکه و طائف بود و از سال ۳۶ تا هنگامی که آن حضرت به شهادت رسید، همچنان حاکم آنجا بود. اما به روایتی، او فرماندار مدینه شد.[۱۰] در طول دوران فرمانداریش، حضرت با نامه‌هایی او را از دسیسه‌های معاویه آگاه می‌ساخت.[۱۱]

مسئول برگزاری حج

در سال ۳۸ق، امام در نامه‌ای، مسئولیت برگزاری حج را بر عهدۀ او گذاشت.[۱۲] با دقت در متن این نامه، می‌توان به صداقت و مدیریت و عدالت قثم بن عباس پی برد، تا آنجا که امام، ضمن توصیه‌هایی دربارۀ رفتار شایسته با مردم، به وی اجازۀ فتوا و تصرف در بیت المال داده است.[۱۳]

دسیسه معاویه

در سال ۳۹، که قثم فرماندار مکه بود، معاویه، یزید بن شجره رهاوی را برای ادای مراسم حج و گرفتن بیعت به مکه فرستاد و به او فرمان داد که والی مکه و امیرالحاج علی(ع) (عبیدالله‌ بن عباس و به قولی قثم‌بن عباس) را برکنار کند، اما امام از این توطئۀ معاویه آگاه شد و سپاهی به فرماندهی مَعقل بن قَیس به سرزمین حجاز روانه کرد. قُثم مردم مکه را به مقابله با یزید بن شجره فرا خواند، اما کسی وی را یاری نکرد و او، برای حفظ بیت المال و جان خویش، تصمیم به ترک مکه گرفت تا اینکه سپاه امام علی(ع) برسد، اما با نظر ابوسعید خدری، صحابی پیامبر، در شهر ماند و به اتفاق مردم و بزرگان مکه شَیبة‌بن عثمان عبدری را به عنوان امیرالحاج انتخاب کرد و او همراه مردم در سال ۳۹ مراسم حج را به پایان رساند. معقل بن قیس نیز بعد از پایان مراسم حج، نزدیک مکه رسید و همراه سپاه اسلام به تعقیب یزید بن شجره پرداخت و چند نفر از سپاه او را دستگیر کرد و به کوفه برد.[۱۴]

فتح سمرقند

در سال ۵۶، سعید بن عثمان بن عفان از سوی معاویه والی خراسان شد[۱۵] و قثم نیز به همراه وی به خراسان رفت و در ماوراءالنهر به جهاد پرداخت و در فتح بخارا و سمرقند شرکت جست.[۱۶] قثم بن عباس، بعد از فتح سمرقند، برای تعلیم و ترویج احکام اسلام در آن شهر ماند[۱۷] و افزون بر این، خدمات اجتماعی شایانی به مردم آن دیار کرد. وی مصلایی بزرگ در بیرون شهر بر دروازۀ شیخ زاده بنیان نهاد و نیز به دستور او جوی آبی ساختند که با آن محله‌های اطراف سبز و آباد شد.[۱۸] قثم نیکوکار و سخاوتمند بود و او را به فضل و پارسایی ستوده‌اند. گفته شده است چون سعید‌بن عثمان خواست به او هزار سهم دهد، قثم گفت همچون دیگر مسلمانان به یک سهم برای خود و سهمی (یا دو سهم) برای اسبش بسنده می‌کند.[۱۹]

درگذشت

قثم‌بن عباس در سال ۵۷[۲۰] در سمرقند یا در جایی به نام شیرین کینت به مرگ طبیعی درگذشت[۲۱] برخی محل مرگ او را مرو دانسته‌اند،[۲۲] که درست نیست.[۲۳] بنا بر قولی، وی همراه سعیدبن عثمان در جنگ سمرقند شرکت جسته بود و در آنجا به شهادت رسید.[۲۴] همچنین افسانه‌ای شایع بوده که او کشته نشده، بلکه هنگام فرار از دست کافران به درون چاهی رفته و از آن پس غایب شده است.[۲۵]

آرامگاه

جسد قثم را در قبرستان بنوناحیۀ سمرقند، نزدیک دروازۀ آهنین، به خاک سپردند.[۲۶] مزار قثم کنار چشمۀ آبی در چند کیلومتری جنوب‌شرقی سمرقند قرار داشته است و آن چشمه را بدان سبب، آب مشهد یا چشمۀ مشهد خوانده‌اند.[۲۷] در زمان سلطان سنجر سلجوقی (ﺣﻜ :۴۹۰ـ۵۵۲)، کنار قبر او مدرسه‌ای بنا کردند که قثمیه نام گرفت.[۲۸] قبر او در سمرقند از دیرباز معروف و زیارتگاه بوده است و مسلمانان آن او را گرامی می‌دارند و گروهی از علما و رجال و بزرگان در جوار او به خاک سپرده شده‌اند و اکنون آن مزار باشکوه به نام شاه زنده معروف است.[۲۹] ابن‌ بطوطه (متوفی ۷۷۹)، در سفر خود به سمرقند، مقبرۀ قثم را زیارت، و بنای زیبا و باشکوه آن را به تفصیل وصف کرده و تاریخ آن را پیش از عهد مغول دانسته است.[۳۰] در ۷۳۵، در زمان ایلخان ابوسعید بهادر، عمارت مزین شد و بنای مسجد شاه زنده به پایان رسید و گویا بعداً امیر تیمور گورکانی (ﺣکومت:۷۷۱ـ۸۰۷) بناهایی بر آن افزود.[۳۱]

نسل قثم

بنا بر منابع نسب‌شناسی، از قثم‌ بن عباس فرزند و نسلی باقی‌نماند.[۳۲] با این حال، در برخی منابع، از پسری از او، به نام خالد، یاد شده است

عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب


عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب

 
ابن عباس
مشخصات فردی
نام کامل عبد اللّه بن عباس بن عبدالمطلب
کنیه ابوالعباس
لقب ابن عباس • حبرالامه • بحر
زادروز/زادگاه ۳ سال پیش از هجرت شعب ابی طالب
محل زندگی مدینه • مکه
مهاجر/انصار مهاجر
نسب/قبیله بنی هاشمقریش
خویشاوندان سرشناس پیامبرامام علیعباسقثم
درگذشت/شهادت ۶۸ یا ۶۹ق
مدفن طائف
مشخصات دینی
حضور در جنگ‌ها صفینجملنهروان
هجرت به مدینه
دلیل شهرت روایات • مفسر بودن • جد عباسیان
دیگر فعالیت‌ها یاران امام علی• یاران امام حسن
• یاران امام حسین • استاندار بصره
آثار

تفسیر ابن عباس

عبد اللّه بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمَناف بن قُصَی (۳ق هجرت-۶۸ق) مشهور به ابن عباس، پسر عموی پیامبر (ص) و امام علی (ع)، از صحابه و یاران سه امام اول شیعیان.

ابن عباس در دوران خلفا با اینکه علی (ع) را شایسته مقام خلافت می‌دانست، با خلفای سه گانه نیز همکاری داشت؛ وی در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان به طرفداری از علی (ع) حضور یافت و از طرف امام استانداری بصره را بر عهده گرفت. پس از آن در طرفداری از امام حسن سخن گفت و هنگام دفن جنازه امام حسن مجتبی از ایجاد درگیری میان بنی هاشم و بنی امیه جلوگیری کرد.

وی امام حسین (ع) را از سفر به کربلا برحذر داشت و خود نیز در کربلا حضور نیافت.

روایات فراوانی از طریق شیعه و سنی از ابن عباس نقل شده است. کتاب تفسیری منسوب به او، بارها به چاپ رسیده است. وی جد خلفای بنی عباس نیز به شمار می‌آید.

نسب و تولد

عبداللّه بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، کنیه‌اش ابوالعباس بود. او را حِبر الامة (عالم امت) و بَحر (دریا) نیز نامیده‌اند.[۱]، عبدالله، پسر عموی پیامبر و علی بن ابی طالب بود.

پدرش، عباس، عموی پیامبر(ص) و از سران قریش بود که در زمان جاهلیت سالها سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام را بر عهده داشت.

مادرش، لبابه کبری، دختر حارث بن حَزْن هلالی و خواهر میمونه، همسر رسول اکرم بود که‌ام الفضل لقب داشت. او نخستین بانویی بود که پس از حضرت خدیجه(س) در مکه مسلمان شد و همیشه نزد پیامبر محترم بود. امّ الفضل، به امام حسن و امام حسین شیر داده است از اینرو قثم[۲] و عبدالله بردار رضاعی حسنین به شمار می‌آیند. ابن عباس، پسر خاله خالد بن ولید نیز بوده است.[۳]

مشهور است که ابن عباس سه سال پیش از هجرت در شعب ابی طالب به دنیا آمد،[۴][۵] در نقلی دیگر، پنج سال پیش از هجرت متولد شده است.

دوران پیامبر

پیامبر اکرم، پس از ولادت ابن عباس، با آب دهان، کام او را برداشت. و درباره‌اش دعا کرد.[۶] سنّ او هنگام رحلت پیامبر (ص) در کتب تاریخی بین ۱۰ تا ۱۵ سال ذکر شده است.[۷]

دوران خلفا

خلفای راشدین، ابن عباس را تکریم می‌کردند. او در دوران خلفا، مقام افتاء را بر عهده داشت و از کسانی بود که خلیفه دوم و سوم، در مشکلات از نظراتش استفاده می‌کردند.[۸] در سال ۳۵ هنگامی که عثمان محصور بود از سوی وی با مردم حج گزارد.[۹]

دوران امام علی

ابن عباس، در جنگ‌های جمل، صفّین و نهروان حضور داشت.[۱۰][۱۱] در جنگ صفین از فرماندهان سپاه امام بود.[۱۲] در جریان حکمیت، امام وی را به عنوان حَکَم پیشنهاد کرد، اما خوارج وی را قبول نکردند.

بیشترین فعالیت سیاسی او به خلافت امام علی(ع) باز می‌گردد. او از سوی آن حضرت، والی بصره بود.[۱۳][۱۴] حضرت علی نامه‌هایی به او نگاشت. این نامه‌ها به شماره ۱۸ و ۶۶ در نهج البلاغه آمده است.[۱۵]

بنا به گزارش‌هایی در اواخر خلافت امام، به دست اندازی به بیت المال متهم شد و بصره را واگذار کرد و به مکه رفت.[۱۶] از نظر بسیاری، در صحت این گزارش‌ها تردید است.[۱۷][۱۸]

دوران حسنین

وی پس از شهادت امام علی(ع) مردم را به بیعت با امام حسن(ع) فرا می‌خواند. هنگامی که امام حسن(ع) خطبه‌اش را به پایان رساند، ابن عباس در حضور او ایستاد و گفت:

«ای مردم! این فرزند پیامبرتان و جانشین امامتان است؛ با او بیعت کنید...».[۱۹]

در جریان تشییع جنازه امام حسن، که بنی امیه از دفن او در کنار مرقد پیامبر جلوگیری کردند، ابن عباس با مروان بن حکم سخن گفت و مانع از درگیری میان بنی هاشم و بنی امیه گردید.[۲۰]

او در زمان معاویه از بیعت با یزید خودداری کرد[۲۱] ولی بعدها با او بیعت کرد.[۲۲] وی با عبدالله ابن زبیر بیعت نکرد.[۲۳]

ابن عباس از اصحاب امام حسین (ع) بوده است. او هنگام حرکت آن حضرت به عراق در مکه بود. دو بار با امام ملاقات نمود و او را از سفر به عراق بر حذر داشت.

علوم

ابن عباس مشهورترین مفسر قرآن در قرن اول هجری است. روایات فراوانی از وی در تفاسیر و کتاب‌های حدیث نقل شده است. در برخی احادیث آمده که پیامبر، ضمن دعا برای ابن عباس، از خدا خواسته است که علم تأویل قرآن را به وی بیاموزد.[۲۴]

وی از بزرگان منابع فقه، حدیث، تفسیر و...است.[۲۵]

فرزندان

  • علی: از میان فرزندان ابن عباس، علی از همه مشهورتر است. در نزاع میان عبدالملک بن مروان و ابن زبیر او به توصیه پدر، به عبدالملک پیوست.[۲۶] روابط او با خلیفه گرم بود[۲۷] اما عبدالملک بعدها از او رنجید.[۲۸] ولید بن عبدالملک با انتساب قتل کنیززاده‎ای از او انتقام گرفت.[۲۹] خلفای عباسی از نسل او هستند.[۳۰]
  • عباس: مادرش، حبیبه دختر زبیر.[۳۱]
  • اسماء[۳۲]
  • فضل
  • محمد
  • عبیدالله
  • لبابه

روایت

به گفته ذهبی و زرکلی ۱۶۶۰ حدیث نقل کرده است.[۳۳] که بخاری ۱۲۰ حدیث و مسلم فقط ۹ حدیث از وی نقل کرده‌اند.

بخش بزرگی از روایات پیش‌بینی خلافت بنی عباس به او منسوب است.[۳۴]

ابن عباس از پیامبر(ع)، علی(ع)، عمر، معاذ بن جبل و ابوذر روایت کرده است. افراد بسیاری از او روایت کرده‌اند از جمله:

آثار

نوشتار اصلی: تفسیر ابن عباس

با وجود کثرت اقوال تفسیری ابن عباس در تفاسیر، در اینکه خود وی تألیفی داشته باشد تردید وجود دارد. از مطالبی که درباره برخی از شاگردان ابن عباس نقل شده است[۳۶]، می‌توان دریافت که آنها پس از وی اقوالش را تدوین کرده‌اند.[۳۷] آثار ذیل به او منسوبند:

  • تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس: فیروزآبادی، صاحب قاموس، این تفسیر را در چهار جلد تألیف نموده که آن را از دل تفسیر طبری بیرون کشیده و مبتنی بر روایات ابن عباس است. این کتاب ابتدا در بمبئی و سپس در بولاق مصر به چاپ رسید.
  • تفسیر ابن عباس: عیسی بن میمون و ورقاء آن را از ابونجیح و او و حمید بن قیس از مجاهد روایت کرده‌اند.
  • تفسیر جلودی: عبدالعزیز جلودی آن را از روایات ابن عباس جمع آوری کرده است.

در میان روایات تاریخی تأسیس مکتبی را در تفسیر قرآن به ابن عباس نسبت می‌دهند که نام‌آورترین شاگردان مکتب او عبارتند از:

دیدگاه مستشرقان

برخی مستشرقان چون گلدتسیهر ادعا کرده‌اند روایات منقوله از ابن عباس به دلیل مجهول بودن و تردیدی بودن قابل اعتماد نیستند.[۳۸] کتاب خاورشناسان و ابن عباس به تحلیل انتقادی دیدگاه خاورشناسان درباره او پرداخته است.[۳۹]

درگذشت

ابن عباس در اواخر عمر نابینا شد[۴۰] و در مکه زندگی می‌کرد، وی با نبرد عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان مواجه شد. عبدالله بن زبیر از وی بیعت خواست ولی ابن عباس سرباز زد؛ لذا ابن زبیر وی را به طائف تبعید کرد. مشهور این است که ابن عباس در سال ۶۸ هجری و در ۷۰ سالگی در شهر طائف درگذشت و محمد بن حنفیه بر وی نماز خواند و جنازه وی را در همانجا دفن نمود. درگذشت او در ۶۹ هجری در ۷۱ سالگی نیز گفته شده است.[۴۱]

ابن عباس

إن یأخذ الله من عینی نورهما   ففی لسانی و قلبی منهما نور
قلبی ذکی و عقلی غیر ذی دخل   و فی فمی صارم کالسیف مأثور

 

اشعث بن قیس کندی


اشعث بن قیس کندی

 

ابومحمد اَشْعَث بْن قَیس کِنْدی (درگذشت در حدود ۴۰ یا ۴۱ق /۶۶۰ یا ۶۶۱م)، از مردان مشهور در تاریخ صدر اسلام است. وی بزرگِ قبیله پر نفوذ کِندِه بود و از آغاز مسلمانی تا هنگام مرگ در حوادث بسیاری نقش داشت. وی از سویی، کارگزار حضرت علی(ع) در آذربایجان و در جنگ صفین در لشکر آن امام بود؛ و از سوی دیگر، از کسانی است که در تحریک خوارج بر علیه آن امام در جنگ صفین نقش داشت. او را با قاتلان امام همدست دانسته‌اند.

از قبیله کنده

قبیله کِندِه از اعراب جنوبی در حدود سده ۵ میلادی به نجد و یمامه مهاجرت کردند و در آن ناحیه حکومتی برپای داشتند که میان دو دولت دست نشانده ایران و روم یعنی لخمیان و غسانیان قرار گرفت.[۱]

در منابع تاریخی مربوط به حوادث صدر اسلام و اندکی بیشتر از آن از اهمیت ملوک کنده و کندیان سخنها هست و برخی از مورخان، سلسله ملوک کنده را تا اشعث بن قیس رسانده‌اند.[۲] در واقع اشعث به عنوان مهم‌ترین بازمانده ملوک کنده، در هر حادثه‌ای به دنبال به دست آوردن موقعیت پیشین نیاکان خویش بود.

ولادت

اشعث همچون نیایش، معدی کرب نام داشت و اشعث (مرد ژولیده موی) لقب او بود.[۳] اشعث در حضرموت به نیا آمد و با توجه به سن وی به هنگام مرگ (۶۳ سال)، می‌توان گفت که در حدود ۵۹۶م به بعد زاده شده است. بنابراین باید گفت که وی به هنگام هجرت پیامبر(ص) حدود ۲۵ سال داشته است. در «سنة الوفود» (۹ق)، اشعث بن قیس نیز همراه تنی چند از بزرگان کنده به مدینه درآمد و اسلام آورد،[۴] اما چندان روشن نیست که آیا اشعث بر این هیأت ریاست داشته است یا نه؟ اما از گفته خود او در این باره چنین بر می‌آید که دیگران برتری او را قبول داشته‌اند.[۵]

پس از اسلام

اسلام اشعث و کندیان دیری نپایید و تیره‌هایی از کنده که پیش از وفات حضرت محمد(ص) سرکشی آغاز کرده بودند، در زمره مرتدان در آمدند. اشعث نیز خود در پاسخ زید بن لبید که خبر وفات حضرت رسول(ص) و خلیفگی ابوبکر را به او می‌داد و خواستار بیعت او بود، روی خوشی نشان نداد.[۶]

امتناع اشعث از پاسخ صریح و روشن، نشان از زیرکی او دارد.[۷] گویا اشعث منتظر سرکوب این تیره‌ها بود تا ریاست خود را تثبیت کند. به همین سبب وقتی بازماندگان دیگر تیره‌ها پس از نبرد با زیاد به سوی اشعث آمدند، او همراهی و یاری ایشان را مشروط به این دانست که وی را رهبر خویش گردانند و آنان نیز او را «مَلِک» خواندند و «تاج» بر سرش نهادند.[۸]

نبرد اشعث با مسلمانان

نخستین درگیری کندیان به سرکردگی اشعث با سپاهیان زیاد به شکستِ زیاد انجامید،[۹] اماسپس اشعث و کندیان شکست خوردند و به قلعه‌ای پناه بردند[۱۰] اشعث که به دشواری افتاده بود، در برابر تسلیم قلعه، برای خود و خانواده‌اش از زیاد امان خواست و زیاد پذیرفت.[۱۱]

گفته‌اند که اشعث در ستاندن امان برای خود و خانواده‌اش، با نیرنگی کندیان را استثنا کرد و به همین سبب مورد لعن و نفرین ایشان قرار گرفت و حتی به او لقب «عرف النار» به معنی پیمان شکن داده شد.[۱۲] اشعث را با دیگر اسیران به مدینه آوردند، اما ابوبکر آزادش کرد و خواهر خود را به ازدواج وی درآورد،[۱۳] گرچه بعداً از آن کار پشیمان شد.[۱۴]

در دوران خلیفه دوم

اشعث در مدینه ماند و در عهد عمر بن خطاب ، به هنگام فتح عراق ، به یاری سعد ابی وقاص فرستاده شد.[۱۵] اشعث با فتح عراق یعنی سرزمینی که سالها پیش پدرانش بر سر آن با ملوک حیره جنگیده، و حتی مدتی نیز آنجا را از چنگ ایشان به در آورده بودند،[۱۶] مجالی خوب برای فعالیت به دست آورد.

در نبرد قادسیه و یرموک

اشعث در نبرد قادسیه نیز شرکت داشت و درفش کنده با او بود.[۱۷] در نبرد یرموک نیز شرکت کرد و یک چشم خود را از دست داد.[۱۸]

در کوفه

اشعث از نخستین کسانی است که پس از بنای کوفه در آنجا اقامت گزید.[۱۹] البته با توجه به اهمیت عراق برای کندیان شگفت آور نیست که بیشتر تیره‌های کنده نیز در عراق و به خصوص کوفه که فاصله‌اندکی با حیره پیشین داشت، ساکن شدند.[۲۰]

در دوران خلیفه سوم

اشعث در دوره خلافت عثمان عامل آذربایجان شد و از کسانی بود که خلیفه بر هر یک از ایشان ناحیه‌ای را به اقطاع داد.[۲۱]

در دوران حضرت علی(ع)

زمانی که امیرالمؤمنین علی(ع) به خلافت رسید، اشعث بر ولایت آذربایجان و ارمنیه باقی ماند.[۲۲] پس از واقعه جمل، امام علی(ع) بدو امر فرمود تا اموال آذربایجان را تسلیم کند.[۲۳]

بنابراین، روایتی که در آن از حضور او در جمل یاد شده، صحیح به نظر نمی‌رسد[۲۴] اما در جنگ صفین به دستور امام علی(ع) حضور یافت.[۲۵]

درست است که اشعث در نبرد با سرکشان شام و عراق، به امام علی(ع) پیوست، اما چنانکه روایات موجود نشان می‌دهند، امام علی(ع) و پیروان صادق آن حضرت، به وی اعتمادی نداشتند. در واقع چنانکه از لابه لای روایات مغشوش و بازمانده از این دوره می‌توان دریافت، نوعی تعصب، اشعث را ناچار از پیوستن به سپاه عراق کرد:

بنابر روایتی، وی همان هنگام که در آذربایجان امر امام علی(ع) در خصوص تسلیم اموال را دریافت کرد، خواست به معاویه ملحق شود[۲۶] و حتی بنابر روایتی دیگر، از همین هنگام با معاویه بنای مکاتبه گذارد.[۲۷] اما چون با یارانش رایزنی کرد، آنها پیوستن به شامیان را تقبیح کردند و اشعث از آن رأی بازگشت.[۲۸]

چنین می‌نماید که کندیان از همین هنگام معاویه را جانشین ملوک غسانی می‌دیده‌اند و دوباره رقابتها و نزاع‌های کندی - غسانی در پوشش عراقی - شامی یکباره سر بر آورد و شاید این نشانه جایگزینی نوعی تعصب شهری بر تعصب قبیلگی باشد. بنابراین، پیوستن اشعث به امام علی(ع) از آن رو بود که وی به عنوان رئیس قبیله کنده، ناچار بود موقعیت جغرافیایی قبیله خویش را حفظ کند.

در جنگ صفین

امام علی(ع) برای رعایت سنت حضرت رسول(ص) که پیوندهای قبیلگی را تا حد ممکن فرو می‌گذاشت و هم به سبب بی‌اعتمادی به اشعث، خواست ریاست کنده و ربیعه را که با اشعث بود، به حسان بن مخدوج بسپارد، اما مالک اشتر نخعی و عدی بن حاتم طایی امام را از آن کار بازداشتند.[۲۹]

در حالی که معاویه می‌کوشید اشعث را به سبب بی‌اعتنایی امام به او، به سوی خود جلب کند، امام علی(ع) اشعث را به فرماندهی بخشی از سپاه گماشت.[۳۰] در نخستین برخورد که لشکریان شام شریعه فرات را بر سپاه امام(ع) بستند، اشعث بن قیس با اجازه امیرالمؤمنین(ع) آنجا را از تسلط لشکر شام به در آورد.[۳۱]

در طی درگیریهای پراکنده دیگر هم اشعث از خود رشادتهایی نشان داد[۳۲] تا در گرماگرم نبرد که معاویه شکست را نزدیک می‌دید، برادر خود عتبه بن ابی سفیان را با پیشنهاد ترک جنگ نزد اشعث فرستاد.

با آنکه اشعث در این مذاکرات امام علی(ع) را ستود و درباره ترک مخاصمه پاسخ مثبت نداد[۳۳] اما در شب لیلة الهریر که نزدیک بود سپاهیان امام(ع) کار جنگ را یکسره کنند، اشعث در جمع کندیان به پا خاست و ضمن خطبه‌ای، با لحنی مصلحت جویانه خواستار ترک خونریزی بیشتر شد. بنابر این روایات، تا خبر خطبه اشعث به معاویه رسید، دستور داد تا قرآن ها را فراز نیزه‌ها کنند.[۳۴]

در روایت یعقوبی ، صریحاً از مکاتبه و ارتباط اشعث و معاویه در این باره یاد شده است [۳۵] پس از این ماجرا اشعث از امیرالمؤمنین علی(ع) به تأکید می‌خواست که پیشنهاد «دعوت به کتاب الله را بپذیرد» و گفته‌اند که او و گروهی از کندیان بیش از هر کس دیگری خواستار ترک مخاصمه بودند.[۳۶]

اشعث همچنین نظر معاویه را در باب قرار دادن یک حَکَم از شام و دیگری از عراق پسندید[۳۷] و همراه کندیان ابو موسی اشعری را برگزید و با حکمیت ابن عباس یا مالک اشتر به عنوان نماینده از سوی امام علی(ع) و عراقیان مخالفت کرد.[۳۸]

در ماجرای حکمیت

به روایت یعقوبی، وقتی بر سر لقب «امیرالمؤمنین » برای امام علی(ع) هنگام نوشتن صلح نامه میان نمایندگان دو سپاه اختلاف افتاد، اشعث از کسانی بود که خواستار محو این لقب در آن نامه شد و مالک اشتر سخت به او اعتراض کرد[۳۹] با آنکه در گزارشهای تاریخی موجود از ماجرای حکمیت، نقش اشعث به خوبی آشکار است، اما جالب توجه است که در نظرگاههای باقی مانده از گروهی از خوارج سده ۲ و ۳ق، یعنی اباضیه ، در باب قضیه حکمیت کوچک‌ترین اشاره‌ای به نقش اشعث نشده است [۴۰] حال آنکه یکی از اباضیان معاصر، با توجه به پاره‌ای از روایتهای تاریخی، کل ماجرای حکمیت را ساخته و پرداخته اشعث و عمروبن عاص و معاویه می‌داند.[۴۱]

به هر حال با ظهور گرایش خوارج که امام علی(ع) تا سر حد ممکن کوشید با ایشان مدارا کند، اشعث از کسانی بود که اعتقاد داشتند باید پیش از آغاز دوباره جنگ با معاویه ، نخست با خوارج نهروان جنگید.[۴۲]

پس از نبرد نهروان، امام(ع) یاران را به جنگ با معاویه خواند، اما اشعث خستگی از جنگ را بهانه آورد و سخنان او نیز در سپاهیان تأثیری بسزا کرد و به همین سبب امام(ع) راهی کوفه شد.[۴۳]

در توطئه شهادت علی(ع)

در مورد ارتباط اشعث با ابن ملجم و نقش او در توطئه شهادت علی(ع)، از گزارشهای مغشوش منابع تاریخی نمی‌توان به نتیجه قانع کننده‌ای دست یافت. امیرالمؤمنین(ع) به اشعث اعتمادی نداشت؛ حتی یک بار امام علی(ع) بر منبر کوفه، با اشعث به تندی سخن گفت.[۴۴] همچنین گفته‌اند یک بار اشعث، امام(ع) را تهدید به مرگ کرد.[۴۵]

از آن سوی به نظر می‌رسد که ابن ملجم از طریق تحلیف یا خویشاوندی از طرف مادر با کنده ارتباط داشته،[۴۶] و شاید به همین سبب وقتی ابن ملجم از مصر به کوفه آمد، در منزل اشعث سکنی گزید.[۴۷]

بنابر یک روایت، اشعث از قصد شوم ابن ملجم آگاه شد و آن را به اطلاع امام(ع) نیز رساند، اما با پاسخ آن حضرت رو به رو شد که می‌گفت «او هنوز مرا نکشته است ».[۴۸] در غالب روایات آمده که اشعث اندک زمانی پیش از ورود امام(ع) به مسجد کوفه ، به ابن ملجم جمله‌ای بدین مضمون گفت که پیش از دمیدن صبح در مقصود خود شتاب کند. این گفته را حجر بن عدی یا عفیف کندی که در مسجد حضور داشتند، شنیدند و همان موقع توطئه شهادت امام(ع) را به او نسبت دادند و البته اشعث انکار کرد.[۴۹]

بنابر روایات، اشعث از توطئه آگاهی داشته، و بلکه مراقب اجرای آن نیز بوده است. این موضوع در رساله‌ای از یکی از اباضیان معاصر چندان تبلور یافته که تمام توطئه را به اشعث نسبت می‌دهد و به گمان او، ابن ملجم کندی بود و کندیان در شمار خوارج نبوده‌اند.[۵۰]

درگذشت

زندگی اشعث، پس از شهادت امام علی(ع) دیری نپایید و مرگ وی اندکی پس از آن - به روایتی به فاصله ۴۰ روز - در ۶۳ سالگی در رسید، یعنی احتمالاً او در ذیحجه ۴۰/آوریل ۶۶۱ درگذشته است.[۵۱] بعضی تاریخ درگذشت وی را چهل روز پس از شهادت امام علی(ع) یعنی اول ذی القعده دانسته‌اند. [۵۲]

از ثروتمندان کوفه

اشعث از اشراف و ثروتمندان کوفه بود و داستانهایی از ثروت او نقل شده است. گفته‌اند او نخستین کس بود که خود سواره می‌رفت و مردانی کنارش راه می‌سپردند و این یادآور رفتار پادشاهان و امراست.[۵۳]

از راویان حدیث

اشعث از صحابه حضرت رسول(ص) شمرده شده، و از طریق او احادیثی نیز نقل شده است.[۵۴] کسانی از طبقه تابعین چون شعبی، ابووائل و قیس بن ابی حازم از او حدیث روایت کرده‌اند.[۵۵]

فرزندان

نفوذ و ریاست اشعث بر قبیله کنده در کوفه، از طریق خانواده‌اش که هر یک آنان از بزرگان شهر محسوب می‌شدند، اعمال می‌گردید. فرزند بزرگش محمد، از ام فروه خواهر ابوبکر، در دستگیری حجر بن عدی، صحابی امیرالمؤمنین(ع) شرکت فعال داشت. او از امیران مورد اعتماد زیاد بن ابی سفیان و ابن زیاد بود و در دستگیری و قتل هانی بن عروه و مسلم بن عقیل در آستانه واقعه کربلا، شرکت جست.[۵۶] درباره عبدالرحمان فرزند محمد[۵۷]، فرزند دیگر او، قیس، از کسانی بود که امام حسین(ع) را به کوفه دعوت کرد، با این همه، به لشکر شام پیوست و مکاتبه با آن حضرت را انکار کرد [۵۸] و همو بود که پس از شهادت امام(ع) جامه از پیکر آن حضرت ربود.[۵۹]

جعده دختر اشعث که با نیرنگ پدر به همسری امام حسن مجتبی(ع) درآمد [۶۰] به فریب معاویه، آن حضرت را مسموم کرد.[۶۱] خانواده اشعث حتی تا سده ۳ق نیز در کوفه، در حوادث سیاسی غالباً به نفع حاکمان نقش داشتند. و همواره به نیرنگ بازی شهره بودند[۶۲] و چون یکی از ایشان خواست به خدمت امام صادق(ع) برسد، آن حضرت نپذیرفت.[۶۳]


دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه دوست داشتی ... ...

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  اول اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته اول اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما ویژه دهه کرامت سال 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته ...

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  سوم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته سوم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

مجموعه 2 عددی طرح معرق خانه

مجموعه 2 عددی طرح معرق خانه

مجموعه 2 عددی طرح معرق خانه شامل 2 طرح معرق خانه: 1.طرح معرق خانه ویلا سلطنتی 2.طرح معرق خانه گوتیک   دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به شماره گذاری قطعات و همچنین شکل کامل شده آن ، آنها را به هم ... ...

برنامه اکسل متره و برآورد،تهیه صورت وضعیت  راه و باند سال1403

برنامه اکسل متره و برآورد،تهیه صورت وضعیت راه و باند سال1403

برنامه اکسل متره و برآورد،تهیه صورت وضعیت راه،راه آهن و باند فرودگاه سال1403: -تهیه اتوماتیک و خودکار متره و برآورد،صورت وضعیت در کمترین زمان فقط با وارد کردن شماره آیتم -تهیه ریز متره -تهیه خلاصه متره -تهیه خلاصه فصول -تهیه برگه های مالی و مالی کل -اعمال اتوماتیک ... ...

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  دوم  اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته دوم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

سوالات نهاد مبحث دانش خانواده و جمعیت (بخش اول)

سوالات نهاد مبحث دانش خانواده و جمعیت (بخش اول)

  عنوان مبحث: سوالات نهاد مبحث دانش خانواده و جمعیت (بخش اول) همراه با پاسخ شامل: 9 جلسه تعداد صفحات: 11 سوالات و جواب ها بصورت تایپ شده با فونت استاندارد می باشد که قابلیت سرچ در زمان آزمون را دارد   سوالات ترم جدید همراه با پاسخ برای نمره 19 به بالا   فرمت: pdf ... ...

دانلود کتاب صوتی واپسین گفتار اسپالدینگ

دانلود کتاب صوتی واپسین گفتار اسپالدینگ

کتاب صوتی  کتاب_واپسین_گفتار ( یا عالم اوراسینا) ازاسپالدینگ_نویسنده_کتاب_معبدسکوت ... ...

سوالات نهاد مبحث اسلام، مردم و ولایت از دیدگاه امام خمینی

سوالات نهاد مبحث اسلام، مردم و ولایت از دیدگاه امام خمینی

  عنوان مبحث: سوالات نهاد مبحث اسلام، مردم و ولایت از دیدگاه امام خمینی همراه با پاسخ شامل: 3 جلسه تعداد صفحات: 3 سوالات و جواب ها بصورت تایپ شده با فونت استاندارد می باشد که قابلیت سرچ در زمان آزمون را دارد   سوالات ترم جدید همراه با پاسخ برای نمره 20   فرمت: ... ...

پاورپوینت اثرات روانی خنده درمانی

پاورپوینت اثرات روانی خنده درمانی

عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت اثرات روانی خنده درمانی فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 20پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهخنده درمانی چیستاهمیت لبخندآثار مثبت خندیدنفواید جسمانی خنده و... ... ...

پاورپوینت کامل فصل سوم ریاضی چهارم ضرب و تقسیم(همراه با حل تمارین)

پاورپوینت کامل فصل سوم ریاضی چهارم ضرب و تقسیم(همراه با حل تمارین)

پاورپوینت کامل فصل سوم ریاضی چهارم ضرب و تقسیم(همراه با حل تمارین) این محصول قابل ویرایش با فرمت pptx در 68 اسلاید آماده و قابل ارایه می باشد. در صورت شخصی سازی میتونین به واتس آپ شماره ای که زیر درج شده پیام بدین واستون اوکی میکنیم   مزایای استفاده از ... ...

دانلود رایگان کتاب صوتی از سکس تا فراآگاهی

دانلود رایگان کتاب صوتی از سکس تا فراآگاهی

سکس آنان كه با سكس مخالف هستند زودتر به انزال می‌رسند، زیرا ذهن منقبض آنان عجله دارد تا از شر آن خلاص شود. پژوهش‌های معاصر چیزهای بسیار تعجب‌آوری را می‌گویند، حقایق شگفت‌آور. برای نخستین بار، مسترز و جانسون Masters and Johnson در مورد آمیزش عمیق جنسی مطالعه علمی ‌انجام ... ...

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  چهارم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته چهارم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

دانلود آزمون هوش وکسلر کودکان| راهنمای اجرا، نمره گذاری و تفسیر و نکات + نمونه جرا شده و فرم ها// مجموعه فایل pdf-word-ppt

دانلود آزمون هوش وکسلر کودکان| راهنمای اجرا، نمره گذاری و تفسیر و نکات + نمونه جرا شده و فرم ها// مجموعه فایل pdf-word-ppt

دانلود آزمون هوش وکسلر کودکان| راهنمای اجرا، نمره گذاری و تفسیر و نکات + نمونه جرا شده و فرم های پرسشنامه مجموعه فایل pdf-word-ppt مجموعه فایلهای کاربردی در زمینه آزمون هوش وکسلر کودکان برای شما کاربر گرامی گردآوری شده است. این مجموعه شامل 14 فایل مختلف با فرمت های ppt , ... ...

کیس اختلال دوقطبی - مصاحبه با بیمار دو قطبی  - نمونه مصاحبه با بیمار دوقطبی

کیس اختلال دوقطبی - مصاحبه با بیمار دو قطبی - نمونه مصاحبه با بیمار دوقطبی

تعداد صفحات: 11 نوع فایل: WORD   + فایل هدیه: نمونه مصاحبه تشخیصی افسردگی و اعتیاد (8صفحه)   فهرست مطالب: شرح حال (مشخصات، علت ارجاع، شکایت عمده، مشکلات موجود و ...) معاینه وضعیت روانی تشخیص مصاحبه   بخشی از متن فایل: م: خوابت چطوره؟ ب: زیاد خوب نیست، اگار ... ...

پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن

پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن

عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 27پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهکیست تخمدان هموراژیک چیستانواع کیست هموراژیککیست‌های فولیکولارکیست‌های لوتئالعلائم کیست هموراژیک علت کیست هموراژیک عوارض کیست ... ...

دانلود پاورپوینت در مورد [سلول های بنیادی] - شامل 4 فایل مختلف - قابل ویرایش و ارائه - ppt

دانلود پاورپوینت در مورد [سلول های بنیادی] - شامل 4 فایل مختلف - قابل ویرایش و ارائه - ppt

دانلود پاورپوینت در مورد [سلول های بنیادی] - شامل 4 فایل مختلف - قابل ویرایش و ارائه - ppt شامل 4 فایل پاورپوینت سلول های بنیادین به زبان ساده: 1. 33 اسلاید: تاریخچه سلول های بنیادی / تعریف سلول های بنیادی / ویژگی های سلول های بنیادی / گونه های سلول بنیادی / انواع سلول ... ...

پاورپوینت بازسازی ویرانه ها درس 22 مطالعات اجتماعی پنجم

پاورپوینت بازسازی ویرانه ها درس 22 مطالعات اجتماعی پنجم

  عنوان پاورپوینت درسی: دانلود پاورپوینت بازسازی ویرانه ها درس 22 مطالعات اجتماعی پایه پنجم فرمت: پاورپوینت ppt   تعداد اسلاید: 19   پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای   منطبق با آخرین تغییرات مطالب و رئوس کتاب درسیبکارگریی افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار ... ...

جواب نهاد ازدواج آری یا خیر؟ (آنچه قبل از ازدواج باید بدانیم - بخش دوم)

این فایل پاسخ تمامی سوالات مبحث ازدواج آری یا خیر؟ (آنچه قبل از ازدواج باید بدانیم - بخش دوم) می باشد. تعداد جلسات : 4 فایل منطبق با اخرین تغییرات سوالات می باشد و با استفاده از آن نمره 20 را در همه جلسات این آزمون کسب خواهید کرد .   ...

پاورپوینت بازی زندگی است درس 17 تفکر و سواد رسانه ای دهم

پاورپوینت بازی زندگی است درس 17 تفکر و سواد رسانه ای دهم

عنوان پاورپوینت: پاورپوینت بازی زندگی است درس 17 تفکر و سواد رسانه ای پایه دهم   فرمت: پاورپوینت pptتعداد اسلاید: 26   پوشش کامل درس همراه با پاسخ فعالیت ها پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای منطبق با آخرین تغییرات مطالب و رئوس کتاب درسی   فونت ... ...

مجموعه 4 عددی طرح معرق جنگنده

مجموعه 4 عددی طرح معرق جنگنده

دانلود مجموعه 4 عددی طرح جنگنده  شامل 4 طرح معرق جنگنده :  1. طرح معرق جنگنده تایفون 2.طرح معرق جنگنده چند منظوره 3.طرح معرق جنگنده حامل 4.طرح معرق جنگنده هریر   دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به ... ...

قالب آماده رنگی پلاک خودرو word

قالب آماده رنگی پلاک خودرو word

قالب آماده رنگی پلاک خودرو word مناسب برای چاپ روی برگه A3 ... ...

دانلود حل المسائل [طراحی و تحلیل آزمایش]: ویرایش هشتم - داگلاس مونتگومری ( 8 ) - زبان انگلیسی - pdf

دانلود حل المسائل [طراحی و تحلیل آزمایش]: ویرایش هشتم - داگلاس مونتگومری ( 8 ) - زبان انگلیسی - pdf

دانلود حل المسائل [طراحی و تحلیل آزمایش]: ویرایش هشتم - داگلاس مونتگومری ( 8 ) - زبان انگلیسی - pdf Solutions Manual for Design and Analysis of Experiments – 8th حل تمرین های کتاب طراحی و تحلیل آزمایش ویرایش 8 فصل های 2 تا 15 814 صفحه pdf ... ...

دانلود نظریه زبانها و اتوماتا و حل المسائل | پیتر لینز| ویرایش پنجم (انگلیسی) + جزوات فارسی مختلف و نمونه سوال با جواب (پیام نور)

دانلود نظریه زبانها و اتوماتا و حل المسائل | پیتر لینز| ویرایش پنجم (انگلیسی) + جزوات فارسی مختلف و نمونه سوال با جواب (پیام نور)

دانلود نظریه زبانها و اتوماتا و حل المسائل | ویرایش پنجم (انگلیسی) + جزوات فارسی مختلف و نمونه سوال با جواب (پیام نور) فایل فشرده دانلودی شامل 3 بخش است: 1. متن کتاب و حل المسائل نظریه زبانها و اتوماتا (ماشینها) - پیتر لینز به زبان اصلی کتاب انگلیسی: 427 صفحه حل المسائل ... ...

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

برترین سایت ارائه دهنده انواع کتاب مقاله و پروژه با پایین ترین قیمت

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما