سهل بن حنیف | |
---|---|
زادروز | ؟ |
درگذشت | ۳۸ق. |
آرامگاه | کوفه |
نقشهای برجسته | از بدریون، جانشین امیرالمؤمنین(ع) در مدینه هنگام جنگ جمل، از شرطة الخمیس |
مذهب | شیعه |
سهل بن حُنَیف اَوسی انصاری از بزرگان صحابه پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین(ع) است. وی از بدریون بود و در جنگ احد نیز از کسانی بود که فرار نکرد و در آن روز با پیامبر(ص) تا پای مرگ بیعت کرد.
وی هنگام سفر امام علی (ع) به جنگ جمل، جانشین وی در مدینه شد و هنگامی که امام عازم جنگ صفین شد با وی همراه شد و پس از بازگشت از جنگ صفین در کوفه درگذشت.
سهل بن حنیف بن واهب اوسی انصاری، کنیهاش ابوسعید یا ابو سعد یا ابو عبد، که در کوفه در سال ۳۸ق درگذشت.[۱]
سهل در جنگ بدر و همه جنگها با پیامبر (ص) شرکت کرد و در جنگ احد [که بیشتر مسلمانان گریختند] وی از اندک کسانی بود که پابرجا ماند و در آن روز برای مرگ با پیامبر (ص) بیعت کرد و با تیر از وی دفاع میکرد و پیامبر (ص) گفت: به سهل تیر دهید که آسان تیراندازی میکند.[۲]
در سریه امام علی (ع) برای ویران کردن بتخانه فُلس در سال نهم هجری، رایت[۳] سپاه در دست سهل بوده است.[۴]
از فضل بن شاذان نقل شده است که سهل و بردارش عثمان از نخستین کسانی بود که [پس از درگذشت پیامبر (ص)] به سوی امام علی (ع) برگشتند.[۵]
نام سهل در میان ۱۲ نفری ذکر شده است که خلافت ابوبکر را انکار کردند و هر کدام با سخنانی از وی خواستند که از خلافت صرف نظر کند. سخنان سهل به ابوبکر چنین نقل شده است:
امام علی (ع) پس از درگذشت سهل:
لَو أَحَبَّنی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ (ترجمه: اگر کوهی مرا دوست بدارد درهم فروریزد.)
سهل از هنگامی که مردم با امام علی (ع) بیعت کردند با وی همراه شد و امام هنگام عزیمت به جنگ جمل، وی را جانشین خویش در مدینه نمود. وی در جنگ صفین شرکت کرد. امام او را [پس از جنگ صفین،] حاکم فارس نمود ولی مردم او را از آنجا راندند و از این رو، امام، زیاد را بدانجا فرستاد که مردم او را پسندیدند.[۷]
سهل به همراه برادرش عثمان از شرطة الخمیس یاران ویژه امام علی (ع) بودند.[۸]
وی در سال ۳۸ق در کوفه درگذشت و چنانکه از امام صادق (ع) روایت شده است امام علی (ع) [در نماز میت سهل]، ۵ تکبیر گفت و سپس اندکی راه رفت جنازه را بر زمین نهاد و باز ۵ تکبیر بر او گفت و اینچنین ادامه داد تا ۲۵ تکبیر.[۹] در روایتی که از امام باقر (ع) نقل شده است وجه پنج بار شدن تکبیرها چنین بیان شده است که هر بار که جنازه را اندکی تشییع میکردهاند عدهای میرسیدهاند و میگفتهاند که ما به نماز سهل نرسیدیم. از این رو امام جنازه را میگذاشته و دوباره نماز میخوانده است و تا اینکه به قبر برسند ۵ بار شده است.[۱۰]
گفتهاند که امیرالمؤمنین(ع) پس از درگذشت وی بسیار بیتابی میکرد و با شگفتی نقل میکرد که در آغاز اسلام در سال نخست هجری، سهل، بتهای قومش را شبانه میشکست و برای بیوهزنی از انصار میبرد و میگفت با این هیزمها آتش درست کن.
برچسب های مهم
مسجد ایوب سلطان در استانبول
|
|
اطلاعات شناسنامه ای | |
---|---|
نام کامل | خالد بن زید بن کلیب بن نجار |
کنیه | ابوایوب |
مشهور به | ابوایوب اَنصاری |
محل زندگی | مدینه |
مهاجر/انصار | انصاری |
قبیله | قبیله خزرج |
خویشاوندان سرشناس | سعدبن قیس بن عمرو بن امرؤالقیس، زید بن ثابت |
درگذشت/شهادت | ۵۲ق/۶۷۲م |
مدفن | ترکیه، استانبول، مسجد ایوب سلطان |
اطلاعات دینی | |
حضور در جنگ ها | تمام غزوات؛ جنگهای صفین، جمل و نهروان؛ جنگ علیه رومیان |
فعالیت ها | |
دینی | جمعآوری قرآن در زمان پیامبر اسلام (ص) |
اجتماعی | میزبانی از پیامبر (ص) در زمان هجرت به مدینه |
سیاسی | مخالفت با شورای سقیفه و خلفاء؛ حاکم مدینه از طرف امیرالمؤمنین علی (ع) |
خالدبن زید بن کُلَیب بن نجار مشهور به ابوایوب اَنصاری، (درگذشته ۵۲ق/۶۷۲م)، از صحابه پیامبر اکرم(ص) و از اصحاب و شیعیان امام علی(ع) بود. وی در بیعت دوم عقبه شرکت کرد، و پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه در خانه او سکونت کرد. ابوایوب در جنگهای دوره پیامبر(ص) و امام علی(ع) شرکت داشت. او پس از قتل عثمان از نخستین کسانی بود که دست بیعت به علی(ع) داد، علمای اهل سنت او را ثقه میدانند اما رجالیون شیعه تنها به مدح وی اکتفا کردهاند.
خالد بن زید بن کلیب بن نجار با کنیه ابوایوب نسبش به نجار میرسد که وابسته به قبیله خزرج بوده است. مادرش دختر سعدبن قیس بن عمرو بن امرؤالقیس و همسرش دختر زید بن ثابت بود. [۱] به گفته ابن سعد [۲]او پسری به نام عبدالرحمن داشته که نسلی از او باقی نمانده است.
ابوایوب یکی از هفتاد تنی بود که در بیعت دوم عقبه با پیامبر(ص) عهد بستند که دست از حمایت وی برندارند.[۳] نصربن مزاحم او را یکی از بزرگان انصار و از شیعیان امام علی(ع) دانسته است.[۴]
۱۵۰ حدیث به ابوایوب نسبت داده شده، اما بخاری و مسلم فقط بر ۷ حدیث روایت شده از او، اتفاق دارند.[۵]
آنچه ابوایوب را در چشم مسلمانان بزرگ ساخته، فرود آمدن پیامبر(ص) به منزل او ــ به رغم اصرار بسیار دیگران ــ پس از هجرت به مدینه بوده است. از این رو مورخان به اتفاق از او به عنوان مهماندار پیامبر(ص) یاد کردهاند.[۶] به گفته بلاذری[۷]، پیامبر اسلام(ص) ۷ ماه، تا اتمام ساختمان مسجد و منزل، در خانه وی سکنی گزید. مسعودی[۸] این مدت را ۱ ماه ذکر کرده است.
ابوایوب پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) همراه با ۱۱ صحابی دیگر، به دفاع از خلافت و وصایت علی بن ابی طالب(ع) برخاست.[۹] از این رو ابن اثیر[۱۰] وی را از خواص اصحاب علی(ع) شمرده است.
بخاری[۱۱] او را از جمله پنج تن از انصار میشمارد که در زمان پیامبر اکرم(ص) به جمع آوری قرآن پرداختند.
ابوایوب در همه غزوات پیامبر(ص) شرکت داشت و مورخان او را از حاضران در بدر و احد و خندق دانستهاند.[۱۲] وی تنها یک بار، از آن رو که فرماندهی سپاه مسلمانان را مرد جوانی برعهده داشت، از شرکت در جنگ طفره رفت و پس از آن پیوسته از این کار نادم بود.[۱۳] از خلال متون تاریخی، روح اطاعت، وفاداری و احترام خاص او به پیامبر(ص) مشهود است.[۱۴] به روایت ابن هشام [۱۵] وی به امر پیامبر(ص) در اخراج منافقانی که در مسجد مدینه، مسلمانان را استهزا میکردند و برخی از آنان از خویشان وی بودند، پیش قدم شد. براساس بعضی روایات، آیهای از قرآن [۱۶] در حادثه إفک، اشاره به مدح ابوایوب و همسرش دارد.[۱۷]
به هنگام محاصره خانه عثمان توسط مخالفان، مسلمانان نماز را به امامت ابوایوب در مسجد مدینه برپا میداشتند[۱۸] و همو در زمره شهودی بود که در آن روزها از عثمان پیمان گرفتند تا از آن پس بر طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) عمل کند.[۱۹]
او پس از قتل عثمان از نخستین کسانی بود که دست بیعت به علی(ع) داد و انصار را بدان ترغیب کرد.[۲۰]
ابوایوب در تمام جنگ هایی که علی(ع) در آنها درگیر شد، حضور داشت، [۲۱] اما ابن سعد تنها نهروان [۲۲] و واقدی، صفین را ذکر کرده است. [۲۳] رشادتهای اعجاب انگیز ابوایوب را همه یاد کردهاند.[۲۴]
در نبرد نهروان، علی(ع) وی را به فرماندهی سواره نظام گماشت و پیش از شروع جنگ، او را برای احتجاج با خوارج و نصیحت آنان فرستاد [۲۵] و هنگامی که از وی پرسیده شد: با اینکه از صحابه بزرگ پیامبری، چگونه در رکاب علی(ع) با اهل قبله قتال میکنی؟ پاسخ داد: رسول خدا(ص) از ما پیمان گرفت که به همراهی علی(ع) با ناکثین و قاسطین و مارقین نبرد کنیم.[۲۶]
او همچنین در ۳۵ق همراه با گروهی در کوفه شهادت داد که حدیث غدیر را از پیامبر(ص) شنیده است.[۲۷]
وی پس از نهروان از سوی علی(ع) به امارت مدینه گماشته شد[۲۸]، اما بعد از آنکه معاویه در ۴۰ق، بُسربن ابی ارطاة را با ۰۰۰‘۳ مرد جنگی به حجاز فرستاد، ابوایوب مدینه را رها کرد و در عراق به علی(ع) پیوست. بُسر پس از هجوم به مدینه و اشغال شهر، خانه او را به آتش کشید.[۲۹]
ابوایوب پس از شهادت علی(ع) بار دیگر برای جنگ به سرحدّات رفت. طبری [۳۰] آورده است که یزید بن معاویه در ۴۹ق به قصد جنگ با رومیان رهسپار شد و ابوایوب انصاری را که سالخورده بود، به همراه برد.
ابوایوب در ۵۲ق در حالی که قسطنطنیه در محاصره مسلمانان بود، در اثر بیماری درگذشت.[۳۱] براساس پارهای روایات، درگذشت او در ۵۰ یا ۵۱ق اتفاق افتاده است.[۳۲]
ابوایوب به هنگام احتضار، به یزید که برای عیادتش آمده بود، چنین وصیت کرد: چون از دنیا رفتم، جسدم را تا آنجا که در خاک دشمن پیش رفتی، به همراه ببر و در آنجا به خاک بسپار[۳۳].
براساس روایتی دیگر، او گفت: از پیامبر خدا شنیدهام که مردی صالح در کنار دیوارهای قسطنطنیه دفن خواهد شد، امیدوارم که آن مرد من باشم.[۳۴]
پس از مرگ ابوایوب، یزید بر جنازه وی نماز گزارد و فرمان داد تا در کنار دیوار شهر به خاکش سپارند[۳۵] و سپس، براساس برخی روایات، سواره نظام را مأمور ساخت، تا با اسبهای خود محل دفن او را لگدکوب و محو کنند تا دشمن نتواند قبرش را بیابد.[۳۶]
ابن سعد [۳۷] نقل کرده است که قبر او آنچنان مورد احترام رومیان بود که گروهی از آنان خصوصاً در مواقع خشکسالی به زیارت قبر او میرفتند و طلب باران میکردند. به گفته ابن عبدربه[۳۸] بعدها بر روی قبراو قبهای ساخته شد که تا زمان وی بر جای بوده است.
پس از آن تا ۸۵۷ق/۱۴۵۳م که ترکان عثمانی قسطنطنیه را تصرف کردند، قبر او ناشناخته بود. در این تاریخ مزار وی به وسیله آق شمس الدین شیخ الاسلام، افسانه گونه شناسانده شد. در ۸۶۳ق/۱۴۵۸م سلطان محمد دوم عثمانی مسجد -مسجد ایوب سلطان- و بارگاهی بر قبر او ساخت و از آن پس بسیاری از بزرگان عثمانی در مجاورت آن به خاک سپرده شدند و سلاطین عثمانی به عنوانی آیینی تشریفاتی هنگام جلوس بر تخت سلطنت، بر تربت او حضور مییافتند و طی مراسمی خاص، شمشیر نیاکان خود را که موسوم به شمشیر عثمان بود، بر کمر میبستند.[۳۹]
خانه ابوایوب در مدینه نیز پیوسته مورد عنایت مسلمانان بوده است، چنانکه در آنجا مدرسهای برای مذاهب اربعه ساخته شد که به شهابیه شهرت یافت و در آن، موضع فرود آمدن شتر پیامبر(ص) را که بدان مَبروکه میگفتند، مشخص ساخته و بدان تبرک میجستند.[۴۰]
در میان کسانی که از او روایت کردهاند، افرادی همچون ابن عباس، براء بن عازب، جابر بن سمره، مقدام بن معدی کرب، ابوامامه باهلی، زید بن خالد جُهَنی و شماری دیگر از صحابه یاد شده است.
جمعی از تابعین نیز مانند سعید بن مسیب و عروة بن زبیر و عبداللـه بن حنین از او حدیث شنیده و نقل کردهاند. ابن سعد [۴۱] و مزّی[۴۲] نیز فهرستی از راویان او را آوردهاند.
ابوایوب را همه رجال شناسان اهل سنت ستوده و برخی نیز توثیق کردهاند، [۴۳] اما علمای شیعه تنها به مدح وی اکتفا کرده و از تصریح به توثیق او خودداری نمودهاند [۴۴]، حتّی ابن داوود حلی [۴۵] وی را در شمار مُهملین آورده است.
رجال شناسان شیعه در توجیه شرکت او در جنگ با مشرکان تحت فرمان معاویه و پسرش یزید، به رغم هواداری محکم او از حق خلافت علی(ع) اختلاف دارند. فضل بن شاذان این عمل او را غفلت و خطا در اجتهاد نسبت داده و میافزاید هرچند او از خلیفه روزگار خود خشنود نبوده، ولی به قصد پیشبرد و تقویت اسلام در این نبردها شرکت جسته است [۴۶] شاهد این مدعا مشاجراتی است که میان او و معاویه رخ داده است، [۴۷] اما آیت الله خویی [۴۸] ضمن رد این نظریه، احتمال میدهد که وی بر طبق اجازه امام معصوم حسن بن علی(ع) عمل کرده باشد.
ابوایوب را شاعری توانا نیز دانستهاند.[۴۹] شاید نسبت شاعری به او، به سبب اشعاری باشد که در نبرد صفین و نیز بعدها در جواب نامه معاویه بن ابی سفیان، سروده است.[۵۰]
برچسب های مهم
اطلاعات یاران امامان | |
---|---|
خویشاوندان سرشناس |
ابوبکر، اسماء بنت عمیس و عایشه |
تاریخ تولد | ذی قعده سال حجة الوداع |
زادگاه | ذی الحلیفه یا شجرة |
محل وفات/شهادت | ۳۸ق مصر |
نحوه وفات/شهادت | شهادت با لب تشنه و آتش زدن پیکرش |
از یاران | پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) |
فعالیتهای اجتماعی | مخالفت با شورای سقیفه و خلفای سه گانه |
محمد بن ابی بکر از نزدیکترین یاران امام علی(ع) و منصوب ایشان به ولایت مصر. او فرزند خلیفه اول و اسماء بنت عمیس بود که بعد از درگذشت ابوبکر و ازدواج مادرش با امام علی در خانه ایشان بزرگ شد. محمد در نظر علی(ع) و فرزندانش مورد احترام و عزت بوده است. او در مصر به دستور عمرو بن عاص و به دست یک ناصبی به شهادت رسید.
محمد بن ابی بکر در ذی قعده سال حجة الوداع به دنیا آمد.[۱] در استیعاب آمده که وی در ذی الحلیفه یا شجره در هنگام سفر پیامبر(ص) به حج، به دنیا آمده است.[۲] مادر او اسماء بنت عمیس که در ابتدا همسر جعفر بن ابی طالب بود که پس از شهادت شوهرش، ابوبکر او را به عقد خود درآورد. پس از مرگ ابوبکر، اسماء به همسری امیرالمؤمنین(ع) درآمد و محمد بن ابی بکر تحت تربیت و پرورش علی(ع) قرار گرفت.[۳]
مجلسی در بحار الانوار در حدیثی آورده است که در یکی از جنگها که ابوبکر همراه پیامبر(ص) بوده، اسماء بنت عمیس در خواب شوهرش ابوبکر را با سر و صورتی به حنا خضاب و لباسی میبیند. عایشه این رؤیا را تعبیر به شهادت پدرش میکند؛ اما پیامبر(ص) پس از ردّ سخن عایشه میفرماید:
محمد بن ابیبکر در زمان پیامبر کودک بوده و شیخ طوسی او را در شمار صحابه از رسول الله(ص) و یاران امام علی(ع) نام برده است.[۵]
بنابر روایتی از امام صادق (ع) در زمان خلافت امام علی (ع) روزی محمد نزد امام علی(ع) آمده و تقاضای بیعت با حضرت میکند. نقل شده که محمد در این باره گفته که «شهادت میدهم که تو امام واجب الاطاعة هستی و پدرم در آتش است.»[۶][یادداشت ۲]
از امام صادق(ع) نقل کردهاند که محمد بن ابی بکر در برائت از پدرش و خلیفه دوم، با علی(ع) بیعت کرده است.[۷][یادداشت ۳]
برخی از اهل سنت اصرار به حضور محمد بن ابی بکر در جریان محاصره و کشته شدن عثمان دارند. برخی گفتهاند که در قتل مشارکت داشته اما ابن عبدالبر معتقد است که پس از گفتگوی محمد با خلیفه، وی مجلس را ترک کرده است.[۸][یادداشت ۴]
محمد بن ابی بکر در جنگ صفین در رکاب علی(ع) حضور داشت و همچنین در جمل در مقابل خواهرش عایشه، امیرالمؤمنین(ع) را همراهی کرد.[۹]
کَشّی از امام صادق(ع) روایت کرده که در جنگ صفین، پنج نفر از قریش همراه امیرالمؤمنین علی(ع) بودند که محمد بن ابی بکر یکی از آنها بود که نجابتش را از مادرش اسماء بنت عمیس به ارث برده بود.[۱۰] [یادداشت ۵]
وی از طرف امیرالمؤمنین علی(ع) به ولایت مصر منصوب شد.[۱۱] در نامهای که حضرت امیر(ع) به اهل مصر نگاشته بود، پس از نکوداشت امارت محمد بن ابی بکر بر ایشان، اهل مصر را به رضایت و طاعت از وی دعوت فرموده بود.[۱۲] [یادداشت ۶] همچنین وی در شمار شرطة الخمیس امیر(ع) بوده است.[۱۳]
وی در سال ۳۸ق در مصر به دست معاویة بن حدیج و با لبی تشنه به شهادت رسید.[۱۴] ابن عبدالبر گوید: در سال ۳۸ق، علی بن ابی طالب(ع)، مالک اشتر نخعی را مأمور به ولایت مصر کرد اما وی قبل از رسیدن به آنجا، در قُلزُم مسموم شد. پس علی(ع)، محمد بن ابی بکر را والی مصر کرد که در آنجا به جنگ با عمرو بن عاص پرداخت.[۱۵]
شوشتری میگوید:
منابع سنی در مورد نحوه شهادتش نوشتهاند: «پس از آنکه محمد توسط عمروعاص منهزم شد به خرابهای فرار کرد و در پوست الاغ مردهای پنهان شد، و لشکریان وی را در پوست الاغ آتش زدند.»[۱۷] وی در ادامه نقل کرده که برخی معتقدند معاویة بن حدیج، محمد را در معرکه جنگ کشته و سپس وی را در پوست الاغ نهاده و آتش زدهاند؛ یا آنکه پس از اسارت، به دستور عمروعاص به قتل رسیده است.[۱۸]
اما مامقانی در تنقیح المقال مینویسد: پس از جنگ صفین، عمرو بن عاص، محمد بن ابی بکر را به قتل رساند و او را در پوست الاغی قرار داده و به آتش کشید.[۱۹] ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغه پس از نقل مفصل جریان شهادت محمد بن ابی بکر و مجادلات کلامی و قرآنی او و معاویة بن حدیج، نوشته که محمد را با لبی تشنه به شهادت رساند و جسدش را در پوست الاغی قرار داده و به آتش کشیدند.[۲۰]
ابن ابی الحدید، قاتل محمد بن ابی بکر را از نواصب و دشمنان علی(ع) ذکر کرده و میگوید: پس از شهادت محمد، خواهرش عایشه هیچ گاه کباب نخورد و پیوسته معاویة بن ابی سفیان، عمرو بن عاص و معاویة بن حدیج را نفرین میکرد و اسماء بنت عمیس هم از غم شهادت پسرش، از دنیا رفت.[۲۱] نقل کردهاند که عمرو بن عاص پس از قتل محمد بن ابی بکر، در نامهای به معاویه بن ابی سفیان، خبر از کشته شدن محمد داده و خدا را بدین عمل شکر گفته است.[۲۲]
وی نزد امام علی(ع) جایگاهی بزرگ داشت و او را بر اقرانش مقدم میکرد.[۲۳] نقل کردهاند که امیرالمؤمنین(ع) محمد را فرزند خود میدانست که از صلب ابوبکر خارج شده است.[۲۴]
کشی میگوید که در مجلس امام صادق(ع) وقتی ذکری از محمد بن ابی بکر میآمد، حضرت بر او سلام میفرستاد و میفرمود: نجابت محمد بن ابی بکر از قِبل مادرش اسماء بنت عمیس بود نه پدرش.[۲۵][یادداشت ۷]
امام صادق(ع) در وصف محمد بن ابی بکر فرمود:... در هر اهل بیتی کسی وجود دارد که به ذات خود نجیب است و نجیبترین نجباء در اهل بیت سوء، محمد بن ابی بکر است.[۲۶][یادداشت ۸] در وصف او امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: چهار محمد بودند که از معصیت خداوند إبا داشتند؛ محمد بن جعفر، محمد بن ابی بکر، محمد بن ابی حذیفة و محمد بن حنفیه بودند.[۲۷][یادداشت ۹]
محمد بن ابی بکر در نظر بزرگان شیعه به جلالت، وثاقت و عظمت قدر ستوده شده است.[۲۸]
با آنکه اهل سنت معاویه را به سبب قرابت با ام حبیبه، خال المؤمنین[یادداشت ۱۰] میدانند اما در مواجهه با محمد بن ابی بکر، رفتاری متضاد داشتهاند. هرچند که محمد بن ابی بکر برادر عایشه بود اما هیچ گاه در میان سنیان به خال المؤمنین خوانده نشد.[۲۹] با این حال برخی از ایشان به فضل و عبادت و بزرگی وی اذعان داشته و علاقه علی(ع) به وی را نقل کردهاند.[۳۰]
برچسب های مهم
سعید بن قَیس سعید بن قَیس هَمْدانی | |
---|---|
نقشهای برجسته | یاران امام علی و امام حسن علیهما السلام |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
سعید بن قَیس هَمْدانی، از یاران امام علی و امام حسن (ع) . او در جنگهای جمل و صفین رشادت بسیاری از خود نشان داد و بسیاری از نامدارن سپاه معاویه را کشت. سعید همواره مورد تأیید حضرت علی(ع) بود، حضرت ضمن سرودن شعری در مدح او، درستی کردارش را تأیید نمود، نام او در زمرۀ راویان حدیث از حضرت علی(ع) به چشم میخورد.
او پس از شهادت امام علی(ع)، در كنار امام حسن (ع) و مورد توجه خاص آن حضرت بود. عبدالرحمان عامل مختار در موصل، یکی از فرزندان او بود که در سپاه مختار درگذشت.
وی از تیرۀ بنی زَید بن مَرِب، و از قبیلۀ یمنی همدان در عراق، و رئیس این قبیله بود.[۱]
سعید بن قیس پس از شهادت امام علی(ع)، سعید بن قیس در كنار امام حسن (ع) و مورد توجه خاص او بود. هنگامی كه امام حسن سپاه 12000 نفری خود را، به فرماندهی عبیدالله بن عباس، برای رویارویی با معاویه به سمت شام فرستاد، سعید بن قیس را از مشاوران وی و دومین (به روایتی سومین) جانشین پس از عبیدالله قرار داد.[۱۳]
رشادتهای سعید و قبیله او در جنگ صفین سبب شد که علی(ع) اشعاری در ستایش او و قبیلۀ همدان خواند.[۱۴] علی (ع)ضمن خواندن شعری در وصف او فرمود، مردی است كه گفتار و كردار و بخشش او درست و استوار است.[۱۵]
سعید از امام علی(ع) روایت كرده است.[۱۶]
همدانی، سعیدبن قیس را از دلیران و «دُهات عرب» و بخشنده دانسته است.[۱۷]
سعید شعر میگفت و در جنگهای جمل و صفّین اشعاری بهرجز میخواند[۱۸] او سخنور نیز بود و در جنگ صفّین، خطبه و سخنانی بلیغ در تحریض یارانش به پیروی از امام علی و ستایش از آن حضرت و در ذم معاویه ایراد كرد.
به روایت ابنكلبی، حَجّاج، والی بصره و كوفه، سعیدبن قیس را وادار كرد تا دختر خود را به ازدواج یکی از دشمنان امام علی در آورد.[۱۹]
یکی از فرزندان سعید بن قیس، عبدالرحمان بن سعید، عامل مختار در موصل بود كه در سال ۶۶ در سپاه مختار درگذشت[۲۰] خاندان سعیدین در بیت زود (یمن) به سعید بن قیس منسوب بودهاند.[۲۱]
تاریخ درگذشت سعید روشن نیست و اگرچه زركلی [۲۲] آن را حدود سال ۵۰ دانسته، از روایت ابن كلبی برمیآید كه سعید تا مدتها پس از آن زنده بوده است.
برچسب های مهم
جاریة بن قدامه | |
---|---|
زادروز | ؟ ؟ |
درگذشت | حدود سال ۵۰ق |
نقشهای برجسته | بیعت گرفتن از مردم برای امام علی (ع) بعد از کشته شدن عثمان |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
جاریة بن قُدامه، صحابی پیامبر اکرم(ص) و از یاران امام علی(ع) و امام حسن(ع) بود.
پس از قتل عثمان در سال ۳۵، از مردم بصره به نام علی(ع) بیعت گرفت. وی در جنگ جمل، صفین و نهروان در کنار حضرت علی(ع) بود. جاریه پس از شهادت حضرت علی(ع) به مکه و سپس به مدینه رفت و از مردم این شهرها به نام امام حسن(ع) بیعت گرفت.
پس از صلح امام حسن(ع) با معاویه، هنگامی که جاریه به نزد معاویه آمد، در پاسخ به سخنان تمسخرآمیز معاویه، با شجاعت و صراحت لهجه از دوستی با علی(ع) یاد کرد و معاویه را پست خواند.
نام جدِّ او را زُهَیربن حُصَین و برخی منابع[۱] نام جد یا پدر وی را مالک نوشتهاند. کنیه او را ابوایوب، ابویزید[۲] و ابو ولید[۳] نیز نوشتهاند.
او چون از افراد قبیله بنی سعد (از تیرههای زید مَناة بن تمیم) بود، از او با نسبت سعدی تمیمی یاد کردهاند[۴] و چون در کوی بَحاریه شهر بصره اقامت داشت، وی را بصری خواندهاند.[۵]
برخی، جاریة بن قدامه را از تابعین دانسته و گفتهاند که زمان پیامبر اکرم(ص) را درک نکرده است،[۶] اما بسیاری از علمای رجال و نویسندگان تراجم و طبقات، از جاریه در ضمن صحابه پیامبر(ص) نام بردهاند.[۷]
جاریه بزرگ قبیله بنی تمیم و فردی دلیر و ارجمند و از یاران خالص و وفادار حضرت علی(ع) و از سرداران دلاور آن حضرت بود که وی را در جنگهایش همراهی میکرد.[۸]
جاریة بن قدامه پس از قتل عثمان در سال ۳۵، از مردم بصره به نام علی(ع) بیعت گرفت.[۹]
جاریه پس از شهادت حضرت علی(ع) به مکه و سپس به مدینه رفت و از مردم این شهرها به نام امام حسن(ع) بیعت گرفت. و سپس راهی کوفه شد. بُسربن ارطاة نیز از طریق سَماوه به شام، نزد معاویه، بازگشت.[۲۰] جاریه نزد امام حسن(ع) رفت و با وی بیعت کرد و شهادت امام علی(ع) را تسلیت گفت و از آن حضرت خواست که برای نبرد با دشمن (معاویه و سپاه شام) لشکر کشی کند. امام(ع) فرمود اگر مردم همه مانند تو بودند، حرکت میکردم.[۲۱] پس از صلح امام حسن(ع) با معاویه، هنگامی که جاریه به نزد معاویه آمد، در پاسخ به سخنان تمسخرآمیز معاویه، با شجاعت و صراحت لهجه از دوستی با علی علیهالسلام یاد کرد و معاویه را پست خواند.[۲۲] گفته میشود که معاویه از وی درگذشت و به او صدهزار درهم صله و به گفتهای نُهصد جریب اقطاع داد.[۲۳]
وی احادیثی از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده است.[۲۴] گفتهاند که جاریه از پیامبر(ص) خواست تا سخنی ساده به وی تعلیم دهد و حضرت به او فرمود: «خشمگین مشو».[۲۵] اهل مدینه و بصره از جاریة بن قدامه، حدیث روایت کردهاند.[۲۶] علمای رجال، جاریه را مدح و توثیق کردهاند.[۲۷]
صفدی[۲۸] مرگ جاریه را در حدود سال ۵۰ دانسته است اما به نوشته ابن حبّان[۲۹] وی در زمان یزید بن معاویه (حک: ۶۰ـ۶۴) وفات یافته است. برخی نوادگان جاریة بن قدامه بعداً در اصفهان[۳۰] و خراسان[۳۱] ساکن شدند.
برچسب های مهم
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | حارث بن ربعی بن رافع انصاری |
کنیه | ابوقتاده |
لقب | فارسُ رسول الله |
مهاجر/انصار | انصاری |
درگذشت/شهادت | ۳۸ یا۴۰ق کوفه یا مدینه |
مشخصات دینی | |
حضور در جنگها | تمامی غزوات (غزوه بدر اختلافی) ؛ جمل، جنگ صفین و نهروان |
دلیل شهرت | از سواران رشید لشکر پیامبر(ص) |
دیگر فعالیتها | مقابله با ابورافع سلّام بن ابی الحقیق (۴ق)؛ شزکت در فتح ایران |
ابوقتاده، حارث بن ربعی بن رافع انصاری (د ۵۴ق/۶۷۴م) یکی از بزرگان انصار و اصحاب پیامبر(ص). او یکی از سواران رشید لشکر پیامبر(ص) بوده که به «فارسُ رسول الله» شهرت یافته بود و در بیشتر جنگها در رکاب پیامبر(ص) جنگید، وی در زمان حکومت امام علی(ع) در نبردهای جمل، صفین و نهروان شرکت نمود. ابوقتاده از پیامبر(ص) و برخی دیگر روایت کرده است.
کنیه وی ابوقتاده است اما درباره نام او اختلاف است. برخی آن را نعمان یا عمرو ضبط کردهاند. نسب پدرش را به صورت ربعی بن بلدمه (یا تلذمه) بن خناس بن سنان بن عبید بن عدی بن غنم بن کعب بن سلمه نیز آوردهاند.[۱]
ابوقتاده یکی از سواران رشید لشکر پیامبر(ص) بوده که به «فارسُ رسول الله» شهرت یافته بود.[۲] گفته اند که رسول اکرم(ص) در غزوه غابه که ابوقتاده ، مسعده را به انتقام خون محرز بن نضله از اصحاب رسول خدا به قتل رساند، او را سوارکار خود خواند.[۳]
وی در اغلب غزوات و سرایا شرکت داشته اما حضور او در جنگ بدر مورد اختلاف است ابن اثیر ضمن اشاره به این اختلاف نظر، معتقد است که وی در تمام جنگهای پیامبر(ص)، ازجمله غزوه بدر، همراه پیامبر اسلام(ص) بوده است.[۴]
طبرانی نیز روایت کرده در شبی که فردایش جنگ بدر روی داد، ابوقتاده نگهبان و پاسدار پیامبر اکرم(ص) بوده است.[۵]
به جز جنگ بدر، در اینکه وی در غزوه احد و جنگهای بعد از آن در رکاب حضرت بوده است اتفاق نظر وجود دارد؛ [۶] حتی گفتهاند چون در جنگ احد از اندوه شدید پیامبر(ص) به سبب رفتار و اعمال دشمنان و مثله کردن شهدای اسلام ناخشنود شده و خواست قریش را ناسزا گوید، حضرت او را از این کار منع کرد و به آرامش و بردباری فرمان داد.[۷]
ابوقتاده در جنگها غالباً از سواران لشکر بوده[۸] وگاه فرماندهی گروه را عهدهدار بوده است.[۹]
در سال ۴ هجرت از سوی پیامبر(ص) به همراه چهار سوار دیگر مأمور از میان برداشتن ابورافع سلّام بن ابی الحقیق گردید که گروهی از قبیله غَطفان و اعراب همجوار را با تعیین پاداشهای بزرگ برای جنگ با آن حضرت تحریک میکرد، ابوقتاده این مأموریت را با موفقیت انجام داد.[۱۰]
ابوقتاده پس از وفات رسول اکرم(ص) در جریان قتل مالک بن نویره در سپاه خالد بن ولید بود و چون تعدی و تجاوز خالد را باور داشت، نزد ابوبکر رفته سوگند یاد کرد که دیگر زیر پرچم خالد به جنگ و جهاد نخواهد رفت.[۱۱] این موضع گیری وی در کتب کلامی امامیه چون الشافی سید مرتضی[۱۲] مورد توجه قرار گرفته است.
گفته اند که ابوقتاده در فتح ایران به روزگار عمر نقش مهمی داشته است.[۱۳]
در دوران خلافت حضرت علی(ع) وی در جنگهای جمل و صفین در رکاب آن حضرت بود[۱۴] و در جریان جمل به هنگام ورود حضرت به بصره در شمار سواران همراه وی بود.[۱۵]
در جنگ با خوارج نیز ابوقتاده از سران لشکر حضرت بود و فرماندهی افراد پیاده را برعهده داشت.[۱۶] وی چندی نیز در زمان آن حضرت حاکم مکه بود.[۱۷]
ابوقتاده جز شخص پیامبر(ص) از معاذ و عمر بن خطاب نیز روایت کرده است.
انس بن مالک، سعید بن مسیب، عطاء بن یسار، علی بن ریاح، عبدالله بن ریاح و عدهای دیگر، از جمله پسرانش ثابت و عبدالله از او روایت کردهاند.[۱۸] احادیث بسیاری از او در کتب حدیث همچون صحاح سته[۱۹] و مسند احمد بن حنبل [۲۰] نقل شده است.
برخی سال درگذشت او را ۳۸ق و برخی دیگر ۴۰ق نوشتهاند و نیز گفتهاند که وی در کوفه وفات یافت و حضرت علی(ع) بر او نماز گزارد،[۲۱] اما قول به وفات او در مدینه مشهورتر است.[۲۲]
ابوقتاده در ۷۰ سالگی چشم از جهان فروبست
حُكَیم بن جَبَله؛ (؟ ـ ۳۶ق) از فرماندهان و اصحاب امام علی(ع) است که زبیر را به بیعت با امام علی (ع) وادار کرد. وی در جنگ جمل به دست ناکثین به شهادت رسید. از امتیازات وی این است که علی(ع) در مدحش شعری سرود و به رجل صالح ملقبش کرد.
برخی احتمال دادهاند که حکیم بن جبله، پیامبر اسلام (ص) را درک كرده است، ولی دلیلی بر این مطلب نیست.[۳] شیخ طوسی[۴] او و برادرش، اشرف، را در زمره اصحاب امام علی (ع) آورده است.[۵] طبری،[۶] به نقل از سیف بن عمر ضبّی، حكیم را دزدی از بنیعبدالقیس معرفی كرده است كه همراه با لشكریان اسلام به جنگ میرفت و هنگام غفلت سربازان، خود را از لشكر کنار کشید و در سرزمین فارس به آزار و اذیت و غارت اهل ذمه میپرداخت تا اینكه مردم آن سرزمین به عثمان شكایت کردند و او نیز از عبداللّه بن عامر خواست كه حكیم و افراد دیگری که هماند او به اذیت و ازار مردم میپردازند را زندانی كند. بدین ترتیب، حكیم دیگر نتوانست از بصره خارج شود.
همچنین بنابر قول طبری[۷] هنگامیكه عبداللّه بن سبا، معروف به ابنسوداء، وارد بصره شد، حكیم از جمله كسانی بود كه به او پیوست و یاریاش نمود تا اینكه عبداللّهبن عامر، عبداللّه بن سبأ را از بصره اخراج كرد و او نخست به كوفه و سپس به مصر رفت، ولی همچنان با یارانش مكاتبه داشت.
بعید نیست كه داستان دزدی و غارت حكیم را سیف بن عمر، برای تخریب شخصیت یاران امام علی (ع) ، جعل كرده باشد. بهویژه آنكه، حكیم سركردگی شورشیان بصره برضد عثمان را برعهده داشت.[۸]
هنگامی كه عثمان در سال ۲۳ق به خلافت رسید و عبداللّه بن عامر را به ولایت بصره گماشت، از او خواست تا فردی را به سِند (مرز هند) گسیل دارد و او حكیم را برای این كار برگزید. حكیم بن جبله، مُكران را فتح كرد، ولی نتوانست به سند وارد شود و به بصره بازگشت. ابنعامر نیز او را نزد عثمان فرستاد.[۹]
روز جمعه، عثمان پس از اقامه نماز، بر منبر رفت و خطاب به شورشیان گفت: اهل مدینه میدانند كه پیامبر، شما را لعن كرده است. وقتی محمدبن مَسْلَمه خواست این گفته را تصدیق كند، حكیم، برای پیشگیری از تأیید شدنِ یك روایت جعلی، او را سر جایش نشاند.[۱۰]
پس از آنكه مالك اشتر، كه رهبری كوفیان را عهدهدار بود، از محاصره خانه عثمان كنارهگیری كرد، حكیم بن جبله نیز از این كار منصرف شد و فقط ابنعدیس و یارانش از مصر به حَصر ادامه دادند.[۱۱]
بعد از كشته شدن عثمان در سال ۳۵ق، حكیم بن جبله، زبیر را كه از بیعت با امام علی (ع) خودداری میكرد، به بیعت واداشت،[۱۲] به گونهای كه بعداً زبیر ادعا كرد كه دزدی از عبدالقیس شمشیر برگردنش گذاشته و او را به بیعت مجبور كرده،[۱۳] شیخ مفید[۱۴] این گفته را رد كرده است.
پس از انتصاب عثمانبن حنیف به ولایت بصره توسط امام علی(ع)، مسئولیت نظامیان بصره نیز به حكیمبن جبله واگذار شد.[۱۵]
در سال ۳۶ق، پیش از آغاز جنگ جمل، عایشه و اطرافیانش از مكه به سمت بصره حركت كردند و در محلی به نام چاه ابوموسی جمع شدند. وقتی خبر به عثمانبن حنیف رسید، حكیم خواست به سوی آنان برود، ولی عثمان نپذیرفت.[۱۶]
عثمان بن حنیف، عمران بن حصین و ابوالاسود دوئلی را نزد ایشان فرستاد تا از جنگ منصرفشان سازد ولی سودی نبخشید، ناچار عثمانبن حنیف فرمان جنگ را صادر كرد[۱۷] و گروهی به فرماندهی حكیمبن جبله را برای حمله به آنها فرستاد.[۱۸]
بنابه گفته بلاذری،[۱۹] وقتی طلحه و زبیر وارد بصره شدند، از مردم برای خونخواهی عثمان یاری خواستند و عدهای نیز به آنان پیوستند. در این میان، نیروهای آنان و افراد حكیم بن جبله درگیر شدند و پس از جدالی سخت، دو طرف خواستار صلح شدند تا اینكه امام علی (ع) به بصره بیاید.
بعد از این صلح، طلحه و طرفدارانش شبانه به خانه عثمان بن حنیف حمله بردند و نگهبانان بیت المال را كشتند و عثمانبن حنیف را به طرز فجیعی شكنجه دادند.[۲۰] حكیم و جمعی از بنیعبدالقیس به كمك عثمان بن حنیف شتافتند.[۲۱]
در این درگیری یك پای حكیم قطع شد و او با همان پای مجروح جنگید[۲۲] تا اینكه از فرط خونریزی بیهوش شد و سُمَیم حدّانی سرش را از تنش جدا كرد.[۲۳]
به همراه او هفتاد تن از بنی عبدالقیس و برادرانش و پسرش و مجاشع بن مسعود سلمی، از اصحاب پیامبر (ص)، به شهادت رسیدند.[۲۴]
امام علی (ع) با شنیدن خبر شهادت حكیم بن جبله و شكنجه عثمان بن حنیف، به همراه دوازده هزار نفر به بصره شتافت و شعری نیز در مدح حكیم سرود[۲۵] و از او با لقب رجل صالح یاد كرد
برچسب های مهم
حُضَین بن مُنْذِر رَقاشی، از یاران امام علی(ع)، راویان حدیث، و از اشراف و بزرگان قبیله بَکر بن وائل است. وی در جنگ جمل و صفین حضور داشت و امیرالمومنین(ع) در دوران حکومت خود وی را حاکم اصطخر کرد. در منابع اهل سنّت و شیعه از حضین به عنوان فردی ثقه یاد شده است.
در منابع، نام او به صورت حُصَین نیز آمده، اما صورت صحیح آن حُضَین است.[۱] او به نام یکی از مادربزرگ هایش، رِقاشه دختر ضَبیعه، منسوب است.[۲] کنیههای وی را ابومحمد، [۳] ابوحَفْص [۴] و در بیشتر منابع، ابوساسان ضبط کردهاند. ابن مَنْجَوَیه (متوفی ۴۲۸) [۵] گفته که ابوساسان لقب او و ابومحمد کنیه اوست.
در منابع اهل سنّت و شیعه از حضین به عنوان فردی ثقه یاد شده است.[۶] حضین را شاعری زبانآور معرفی کردهاند.[۷] ابیات پراکندهای از او در منابع آمده است.[۸]
از تاریخ تولد وی اطلاعی نیست. امین[۹] احتمال داده است که در سال سوم هجری به دنیا آمده باشد. درباره تاریخ مرگ او، اختلاف اندکی در منابع وجود دارد. به نوشته بخاری[۱۰] او بعد از سال یکصد هجری، و به نوشته ابن منجویه[۱۱] در سال ۹۹هجری درگذشت.
در صحت دو روایتی که در آن حضین یکی از نخستین کسانی ذکر شده که پس از واقعه سقیفه بنی ساعده به امام علی(ع) پیوسته، [۱۲] به دلیل سن کم حضین در آن هنگام، تردید شده است.[۱۳]
برقی[۱۴] حضین را از یاران و برگزیدگان علی علیهالسلام یاد کرده است. حضرت علی علیهالسلام در جنگ جمل حضین را به فرماندهی پیاده نظام قبیله بکر بن وائل برگزید.[۱۵]
باتوجه به فتح سمرقند در سال ۹۳ به دست قُتَیبَة بن مُسْلِم و حضور حضین بن منذر در مجلس قتیبه در این سال[۱۶] و نیز تصریح حضین به نود سالگی خود در آن سال در یکی از سروده هایش، [۱۷] حضین احتمالا در جنگ صفّین ۳۴ ساله بوده و بر این اساس گفته ابویقظان سُحَیم بن حفص (متوفی ۱۹۰)، که حضین را در نبرد صفّین نوزده ساله ذکر کرده، [۱۸] نادرست است.
در جنگ صفّین، پرچم علی (ع) در دست وی بود و او به سرپرستی قبیله بکر بن وائل نیز گماشته شد.[۱۹] این کار یکی از تدبیرهای ارزنده علی علیهالسلام دانسته شده است.[۲۰] دلیری و پایداری حضین در جنگ صفّین و اهتزاز موزون پرچمی که در دست داشت، علی (ع) را به سرودن اشعاری برانگیخت که در منابع مضبوط است.[۲۱] رنگ پرچمی که در دست حضین قرار داشته، سرخ یا سیاه بوده است.[۲۲] به هنگام دسیسه برافراشتن قرآنها بر نیزهها و بروز اختلاف میان یاران علی (ع) در جنگ صفّین، حضین از نخستین کسانی بود که با سخنانی کوتاه و شیوا از علی (ع) دفاع کرد و مردم را به فرمان برداری بدون قید و شرط از ایشان فراخواند.[۲۳]
حضرت علی علیهالسلام، در دوران حکومت خود، حضین را حاکم اصطخر کرد.[۲۴]
با این حال گفته شده است امیران اموی نیز در کارهای خود با حضین رایزنی میکردند و در پاره ای موراد از او یاری میخواستند؛ حضین در برخی سرودههای خود به این موضوع اشاره کرده است.[۲۵]
حضین از امام علی(ع)، عثمان، مُجاشِع بن مسعود و ابوموسی اشعری روایت کرده است و از او فرزندش یحیی، حسن بصری، و عبدالعزیز بن معمر روایت کردهاند.[۲۶]ابن حجر عسقلانی، [۲۷] به نقل از ابن سعد، آورده که حضین کم حدیث بوده اما این مطلب نادرست است و گفته ابن سعد[۲۸] درباره ابوسعید قیس رقاشی، غلام حضین، است. ابوالحسن مداینی گفته حضین را درباره مسموم شدن امام حسن(ع) با دسیسه معاویه، نقل کرده است.
برچسب های مهم
حجر بن عدی | |
---|---|
سر در ورودی زیارتگاه حجر بن عدی در مرج عذراء دمشق پیش از تخریب توسط وهابیان
|
|
زادروز | ؟ |
درگذشت | ۵۱ق |
آرامگاه | مرج عذراء |
محل زندگی | کوفه |
نقشهای برجسته | صحابه و یاران امام علی(ع) و یاران امام حسن(ع) |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
حُجْر بن عَدی بن جَبَله کندی، صحابی پیامبر(ص) و از یاران خاص امام علی(ع) و از بزرگان و فضلای کوفه بوده است.
وی در جنگهای مختلف از جمله جمل، صفین و نهروان نقش بسزایی داشت. او در راه دفاع از ولایت حضرت علی(ع) توسط معاویه به شهادت رسید.
به روایت مسعودی، وی نخستین مسلمانی بود که در زمان فتوحات وارد مرج عذراء شد و آنجا را فتح کرد و نخستین مسلمانی بود که به دستور معاویه در آنجا به شهادت رسید.
قتل حجر و یارانش چنان قبیح بود که علاوه بر انتقاد امام حسین(ع) و مردم کوفه، اعتراض برخی از نزدیکترین یاران معاویه مانند مالک بن هبیره را نیز برانگیخت.
در دوازدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۲ه.ش مزار و قبر حجر توسط جبهه النصره از مخالفان دولت سوریه تخریب و ویران شد.
حجر بن عدی بن معاویه بن جبله کندی کوفی، کنیه اش ابو عبدالرحمان و معروف به حجر خیر و حجر بن ادبر [ادبر لقب پدر وی بوده است]. البته در برخی از منابع نسب وی چنین است: حجر به عدی بن بجله.[۱]
حجر و برادرش، هانی، در زمان پیامبر اکرم(ص) اسلام آوردند و حجر از بزرگان بود.[۲]
حجر بن عدی از اصحاب بزرگوار و صاحب منزلت پیامبر اسلام(ص) بود که در زهد و تقوا و عبادت اشتهار داشته است. به نقل اهل تاریخ و حدیث، او را «حجرالخیر» میخواندند.[۳] حجر را مستجاب الدعوة نیز ذکر کردهاند.[۴]
حجربن عدی را موثق و عابد دانستهاند. وی فقط از علی علیهالسلام روایت کرده است.[۵]
حجر در فتوحات اسلامی، از جمله نبرد قادسیه (سال ۱۴ یا ۱۵ یا ۱۶)، حضور یافت[۶] در نبرد جلولاء (سال ۱۶ یا ۱۷ یا ۱۹) نیز فرماندهی جناح راست لشکر عمروبن مالک (سردارِ سعدبن ابی وقّاص) را برعهده داشت.[۷]
در فتح شام نیز شرکت کرد و جزو لشکریانی بود که مَرج عَذراء را فتح کردند. در روایتی از وی به عنوان فاتح آنجا یاد شده است.[۸]
حجر بن عدی پس از فتوحات، ظاهراً در کوفه اقامت کرد.[۹] و با آغاز حکومت امیرالمؤمنین(ع)، حضرت میخواست او را به ریاست قبیله کنْدَه بگمارد و هم قبیلهای او، اشعث بن قیس، را از آن منصب عزل کند، اما حجر از اینکه تا زنده بودن اشعث، سرپرستی کنده را قبول کند، عذرخواهی کرد.[۱۰]
در جنگ جمل، هنگامی که ابوموسی اشعری، فرماندار کوفه، از شرکت کردن مردم در جنگ برای یاری امام علی(ع) جلوگیری کرد، حجربن عدی همراه امام حسن(ع) و عمار بن یاسر به مسجد کوفه رفت، ابوموسی را بیرون راند و مردم را به شرکت در جنگ تشویق کرد. در این جنگ حضرت علی(ع)، حجر را به ریاست قبایل کنده، حضرموت، قُضاعه و مَهْره گمارد.[۱۱]
حجر در جنگ صفّین (سال ۳۷) از امرای لشکر امام علی(ع) و فرمانده مردان جنگی قبیله کنده بود.[۱۲]
در ماجرای حکمیت، وی از سوی مردم عراق، جزو گواهان عهدنامه میان ابوموسی اشعری و عمروبن عاص بود.[۱۳]
حجر در جنگ نهروان (سال ۳۸) نیز فرمانده جناح راست سپاه امام علی(ع) در نبرد با خوارج بود.[۱۴] هنگامی که معاویه برای ایجاد رعب در مردم عراق، ضحّاک بن قَیس را روانه آنجا کرد تا با حمله به صحرانشینان ایجاد ناامنی کند، امام علی(ع)، حجر بن عدی را با چهار هزار تن به مقابله آنان فرستاد.
حجر تا تَدْمُر به تعقیب مهاجمان پرداخت و سرانجام، آنان را شکست داد. سپس، دو شبانه روز در آن نواحی ماند.[۱۵]
پس از شهادت امیرمؤمنان و به امامت رسیدن امام حسن(ع) و اقدام آن حضرت(ع) برای جنگ با معاویه، جریان به سمتی پیش رفت که امام مصلحت را در پذیرش صلح با معاویه دید. حجر اولین کسی بود که به دیدار امام(ع) رفت و با لحنی تند اعتراض کرد و حضرت(ع) را به ادامه جنگ فراخواند. پاسخ امام حسن(ع) این بود که چون رغبت بیشتر مردم عراق بر صلح است، تن به صلح داده است تا جان شیعیان خاص ایشان محفوظ بماند.
پس از آن، حجر نزد امام حسین(ع) رفت و دیدگاه خود را درباره جنگ با معاویه مطرح کرد، اما ایشان او را به متابعت از امام حسن(ع) فراخواند.[۱۶]
چون مغیرةبن شعبه (حاکم کوفه) به دستور معاویه، علی علیهالسلام را بر منبر لعن میکرد، حجر و عمروبن حمق همراه شماری از یاران خود، با او مخالفت نمودند[۱۷] و به وی سنگ ریزه پرتاب کردند. مغیره با فرستادن مبلغی برای او کوشید وی را به خود نزدیک سازد.[۱۸]
در سال ۵۰ که زیاد بن ابیه حکومت کوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاویه به دست گرفت، با وجود دوستیاش با حجربن عدی، به او درباره دفاع از علی بن ابی طالب و انتقاد از معاویه هشدار داد، اما حجر همچنان بیپروا مردم را برضد معاویه تحریک میکرد.[۱۹]
هنگامی که زیاد در بصره به سر میبرد، حجر و یارانش به عَمْروبن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیهالسلام همراه بود، سنگ ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند.[۲۰] گروهی از ایشان کشته شدند و عدهای گریختند. حجربن عدی و سیزده تن دیگر دستگیر شدند.
زیاد، دستگیر شدگان را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و درباره ایشان نوشت که در لعن ابوتراب (علی علیهالسلام) با «جماعت» مخالفت ورزیده و در نتیجه از فرمان خلیفه سرپیچی کردهاند.
وی شهادت برخی بزرگان کوفه مبنی بر مخالفت صریح حجر با بدگویی از علی بن ابی طالب، را نیز بر ضد حجر ضمیمه نامه کرد.[۲۱]
چون حجر و یارانش به قریه مرج عذراء در دوازده میلی دمشق رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد، [۲۲] اما به شفاعت کسانی[۲۳] به حجر و شش نفر دیگر فرصت داده شد تا جان خود را با سَبّ علی علیهالسلام نجات دهند، اما آنان نپذیرفتند و تن به کشته شدن دادند. هفت تن از یاران حجر نجات یافتند؛[۲۴] یعقوبی، [۲۵] که عده مقتولان را هفت نفر نوشته، اما فقط از شش تن، نام برده که حجر نیز یکی از آنهاست.
به روایت مسعودی،[۲۶] هفت تن از آنان بیزاری جستن از علی را پذیرفتند و جان به در بردند و هفت تن دیگر کشته شدند. کشتگان را کنار قبرهایی که کنده و کفنهایی که گشوده بودند، به شهادت رساندند، سپس بر آنها نماز گزاردند و اجسادشان را به خاک سپردند.[۲۷]
شب قبل از شهادت
حجر و یارانش شب قبل از شهادت را به نماز خواندن گذراندند و حجر قبل از شهادت نیز دو رکعت نماز گزارد.[۲۸]
نخستین شهید مرج عذراء
به روایت مسعودی، [۲۹] حجربن عدی نخستین مسلمانی بود که دست بسته و به اسارت کشته شد. او نخستین مسلمانی بود که در زمان فتوحات وارد مرج عذراء شد و آنجا را فتح کرد و نخستین مسلمانی بود که در آنجا کشته شد.[۳۰]
زمان شهادت
درباره تاریخ شهادت او اختلاف است. طبری و ابن اثیر، سال ۵۱ هجری، یعقوبی سال ۵۲ هجری، و ابن قتیبه و مسعودی سال ۵۳ هجری را زمان شهادت وی ذکر کردهاند.[۳۱] در روایتی ضعیف، قتل حجر در سال ۵۰ ذکر شده است [۳۲]. به روایت ابن قتیبه، [۳۳] عبیداللّه و عبدالرحمان، دو پسر حجربن عدی که به تشیع گرایش داشتند، نیز بعداً به دست مصعب بن زبیر اسیر و کشته شدند.
کوفیان کشتن حجر را وحشتناک دانستند. این امر چنان قبیح بود که انتقاد و اعتراض برخی از نزدیکترین یاران معاویه را نیز برانگیخت؛ حتی مالک بن هُبَیره به وی گفت که به کاری زشت دست زده است و آنان کاری که مستوجب قتل باشد مرتکب نشده بودند، اما معاویه گفت که خواسته است ریشه فتنه را برکند.[۳۴]
شنیدن این خبر برای امام حسین(ع) بسیار گران آمد و در نامهای به معاویه، یکی از زشتیهای رفتار او را کشتن حجر قلمداد کرد.[۳۵]
عایشه کسی را نزد معاویه فرستاد تا مانع از کشته شدن حجر شود، اما پیک عایشه پس از شهادت حجر رسید.[۳۶] شهادت حجر، موجب اعتراض عایشه شد. وقتی معاویه علت کار خود را صلاح امت ذکر کرد، عایشه گفت:
به روایت ابن اثیر[۳۸] قبر حجر در مرج عذراء مشهور و محل اجابت دعا بود. مسجدی نیز کنار قبر وی ساخته شد.[۳۹] امروزه نیز مدفن او زیارتگاه است.
در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ه.ش، قبر و ضریح حجر توسط جبهه النصره از مخالفان دولت سوریه تخریب شد و پس از نبش قبر، جسد موجود در قبر به مکانی نامعلوم انتقال یافت.[۴۰]
برچسب های مهم
اطلاعات یاران امامان | |
---|---|
لقب | ابوالمقدام کوفی |
خویشاوندان سرشناس |
هانی بن یزید الحارثی |
محل وفات/شهادت | ۷۸ق سیستان |
از یاران | امام علی(ع) |
فعالیتهای اجتماعی | از فرماندهان امام علی(ع) در جنگ جمل، صفین و نهروان |
ابوالمقدام شریح بن هانی حارثی مذحجی کوفی(درگذشته ۷۸ق)، از تابعین و فرماندهان امام علی(ع) در جنگهای جمل، صفین و نهروان است. شریح در جریان حکمیت حضور داشت. و در منابع رجالی توثیق شده است.
پدرش، هانی بن یزید الحارثی بود، پیامبر(ص) به اعتبار فرزند بزرگش شریح، او را ابوالشریح خواند.[۱] شریح ۱۲۰ سال عمر کرد[۲] و در ۷۸ق در نبرد سیستان کشته شد.[۳]
برخی، ابوالمقدام را در شمار صحابه آوردهاند[۴] اما به گفتۀ بیشتر سیرهنویسان او زمان پیامبر را درک کرده اما به دیدار آن حضرت نرسیده است.[۵] ابن سعد او را در شمار تابعین کوفه ذکر کرده است.[۶]
ابوالمقدام، از فرماندهان امیرالمومنین(ع) در جنگهای جمل، صفین و نهروان بود.[۷] نامهای از حضرت علی(ع) خطاب به او در نهج البلاغه آمده است.[۸] او در جریان حکمیت[۹] به ابوموسی اشعری سفارشاتی داشت.[۱۰] پس از آن عمرو بن عاص را تازیانه زد.[۱۱]
ابن اثیر او را در شمار گواهان بر علیه حجر بن عدی آوردهاست[۱۲]، اما شریح شهادت خود را انکار میکرد. و در نامهای به معاویه، آن را ساخته و پرداختۀ زیاد بن ابیه دانست.[۱۳]
شریح، از پدرش، حضرت علی(ع)[۱۴]، عایشه، سعد، عمر، بلال و ابوهریره روایت کرده است. قاسم بن مخیمرة، حکم بن عتیبة، مقاتل بن بشیر، حبیب بن ابی ثابت، یونس بن ابی اسحاق، شعبی، و دو فرزندش مقدام و محمد، از او روایت کردهاند.[۱۵][۱۶][۱۷] نسایی و ابن معین او را ثقه دانستهاند، ابن حبان او را در شمار ثقات آورده است. عبدالله بن مخیمرة دربارۀ او گفته است:
برچسب های مهم
عبدالله بن خَبّاب بن اَرَتّ از یاران حضرت علی(ع)، وی در جنگ جمل و صفین در رکاب حضرت علی(ع) جنگید وی و همسر باردارش به دست خوارج دستگیر و به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. شهادت آنان را علت وقوع جنگ نهروان دانستهاند.
پدر وی خباب بن ارت از صحابه پیامبر(ص) بود[۱] وی از اولین افرادی بود که دعوت پیامبر اکرم(ص) را پذیرفته و اسلام آورد.[۲] بسیاری او را ششمین مسلمان دانستهاند. به کوشش وی عمر بن خطاب به اسلام روی آورد.[۳]
عبدالله در زمان رسول خدا(ع) متولد شد، وی به خیر و صلاح معروف بود.[۴]وی از جمله عابدترین، فاضلترین و نیکوکارترین یاران حضرت علی(ع) بود.[۵] او در جنگ جمل در رکاب حضرت علی(ع) با ناکثین جنگید، وی همچنین در جنگ صفین حضور داشته[۶] و از مردان شجاع روزگار خود بود.[۷]عبدالله در جریان حکمیت جزء شاهدان بود.[۸] ابن خباب در جریان حکیمت در حضور حضرت علی(ع) خطبهای خواند و آمادگی خود را برای ادامه جنگ ابراز داشت.[۹]بعضی او را کارگزار حضرت علی() در نهروان دانستهاند.[۱۰]
خوارج عبدالله و همسر باردارش را در مسیر بصره به کوفه دستگیر کرده و از وی سوالاتی پرسیدند[۱۱] از جمله نظر وی درباره حضرت علی(ع) قبل از حکمیت و بعد از آن را جویا شدند و وی را از شیفتگان حضرت علی(ع) یافتند.[۱۲][۱۳] خوارج ابتدا به وی امان داده و از وی خواستند حدیثی از پیامبر(ص) برای آنان نقل کند، عبدالله گفت: پدرم از رسول خدا(ص) روایت کرده است، بعد از من فتنهای پیش میآید که قلب مرد در آن میمیرد، همچنان که بدنش میمیرد، شب مؤمن است و روز کافر.
این حدیث به مذاق آنان خوش نیامد و گفتند: به خدا سوگند، تو را طوری خواهیم کشت که قبل از تو کسی آن طور کشته نشده باشد. آن گاه وی را گرفته و دستهایش را بستند.
وی را همراه زنش که حامله بود به زیر درخت خرمایی آوردند. در این هنگام خرمایی از آن درخت بر زمین افتاد، یکی از خوارج آن خرما را خورده و مورد اعتراض دوستانش قرار گرفت که آیا بدون اجازه خرمای دیگری را میخوری. مرد خرما را از دهان بیرون انداخت. یکی از خوارج شمشیر کشید و خوکی از اهل ذمه را کشت. بعضی از همراهان معترض شدند. لذا مردی که خوک را کشته بود، نزد صاحب آن رفته و صاحب آن را راضی کرد.
ابن خباب وقتی کارهای آنان را دید گفت: اگر شما در آنچه انجام میدهید صادق باشید، آسیبی از شما به من نخواهد رسید. به خدا سوگند من در اسلام کاری انجام ندادهام که موجب بیرون رفتن من از اسلام گردد. من مؤمن هستم شما به من امان دادید.[۱۴] خوارج گفتند: کشتن تو و این خوک برای ما یکسان است و وی را به شهادت رسانده[۱۵] و خونش را در آب جاری شد.[۱۶] سپس به سراغ همسر عبدالله رفتند، وی گفت من زنم آیا از خدا نمیترسید ولی آنان رحم نکرده و شکشمش را پاره کردند[۱۷] و جنین را نیز سر بریدند.[۱۸]
قاتل وی مسعر بن فدکی تمیمی بود.[۱۹] ابن خباب را اولین شهید توسط خوارج دانستهاند.[۲۰]
حضرت علی(ع) پس از شنیدن ماجرای شهادت عبداللهاندوهناک شده سخنانی گفتند که همه حاضرین به گریه افتادند.[۲۱]
امام که تا آن زمان با خوارج مدارا میکرد پس از شنیدن خبر شهادت ابن خباب، حرث بن مره عبدی را برای بررسی موضوع به نزد خوارج فرستاد، خوارج وی را نیز به شهادت رساندند.[۲۲] گزارش این کار نیز به امام(ع) رسید، امام به نهروان رفته و از آنان خواست که به صلح و مهربانی بازگردند ولی آنان جز به جنگ تن ندادند.[۲۳] سپس امام جریان شهادت ابن خباب را از آنان جویا شد، همه آنان اقرار کردند و گفتند: آن گونه که او را کشتیم، تو را نیز میکشیم. حضرت فرمود: به خدا سوگند! اگر همه اهل دنیا این چنین به قتل او اعتراف کنند و من بتوانم همه آنان را در برابر قتل او بکشم، میکشم...»[۲۴]
امام قاتل ابن خباب را از آنان مطالبه کرد تا قصاص نماید و بقیه خوارج درگذرد. خوارج گفتند: ما همگی در کشتن آنان شریک بودهایم.[۲۵]
به گفته دینوری، علی نزد خوارج آمد و به آنان گفت: مردم متعصب، من شما را از این که در کنار همین نهر کشته شوید بیم میدهم. آیا من شما را از حکمین بر حذر نداشتم و شما را از حیله و مکر آنان با خبر نکردم. من آنان را بهتر از شما شناختم. همچنان که شما فرزندانتان را میشناختید. من از همان نخست مخالف حکمین بودم زیرا آنان بر خلاف قرآن و اسلام حکم صادر کرده و از هوای نفس خود پیروی کردند.
خوارج گفتند: ما خطا کردیم و کافر شدیم ولی از آن گناه توبه کردیم. اگر تو نیز شهادت دهی که کافر شدی و پس از آن توبه کنی همراه تو خواهیم بود.
علی گفت: آیا پس از ایمان به خدا و رسول خدا(ص) شهادت دهم که کافر شدهام، وای بر شما، آیا خون آنانی را که شما کشتید حلال کنم.
خوارج در میان خود ندا دادند کسی با یاران علی سخنی نگوید و خود را برای جنگ با آنان آماده کند.[۲۶]
در مجموعه تلویزیونی امام علی(ع) به کارگردانی داود میرباقری، حسین پناهی نقش ابن خباب را بازی کرد.
برچسب های مهم
اطلاعات یاران امامان | |
---|---|
تاریخ تولد | سی سال قبل از هجرت |
زادگاه | یمن |
محل زندگی | یمن، کوفه |
محل وفات/شهادت | سال 37 هجری منطقه صفین |
نحوه وفات/شهادت | در جنگ صفین |
مدفن | ناحیه رقه در سوریه |
از یاران | امام علی (ع) |
فعالیتهای اجتماعی | عابد و زاهد، همراهی و بیعت با امام علی (ع)، حضور در جنگ صفین |
ابوعمرو اوِیس قَرَنی (نیمه نخست سده ۱ق /۷م )، تابعی نام آور و از اصحاب امیرالمومنین علی(ع) که در جنگ صفّین در رکاب امام علی(ع) به شهادت رسید. وی به زهد و پارسایی شناخته میشود. او در زمان پیامبر اکرم (ص) برای دیدار ایشان به مدینه آمد، اما موفق به دیدار وی نشد.
حرم وی در رمضان ۱۴۳۴ق توسط گروههای سلفی موشک باران شد و آسیب زیادی دید.
ابو عمرو اویس بن عامر بن جزء القرنی المرادی الیمنی [۱] از تیره قَرَن ، شاخهای از قبیله یمانی بنی مراد بود. [۲] نام پدر او عامر و در برخی منابع انیس ، خلیص یا عمرو هم آمده است . [۳]
ظاهراً اویس در زمان پیامبر(ص)، در یمن میزیسته و هرگز موفق به دیدار آن حضرت نشده است.
او از راه شتربانی روزگار را با مادر پیر، نابینا و ناتوان خود سپری میکرد. زمانی که آوازه دعوت پیامبر(ص) را شنید، از مادرش درخواست کرد برای دیدن رسول خدا(ص) به مدینه برود. مادرش به او اجازه داد ولی شرط کرد که بیش از نصف روز در آنجا نماند. اویس به مدینه سفر کرد ولی زمانی که به خانۀ پیامبر رسید، ایشان در خانه نبود. به ناچار به خاطر قولی که مادر از او گرفته بود مدینه را به قصد یمن ترک کرد.
زمانی که پیامبر اسلام(ص) به خانه بازگشت، فرمود: این نور کیست که در این خانه مینگرم. گفتند: شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمد و زود رفت. فرمود: این نور را در خانه ما هدیه گذاشت و رفت.[۴]
طبق روایاتی نه چندان موثق، اویس همراه هیأتی از یمن یا کوفه به مدینه آمد. گفتهاند که بر اثر نشانه هایی که پیامبر(ص) از اویس گفته بود، عمر بن خطاب وی را شناخت.[۵]
ظاهراً وی پس از سفری که به مدینه داشته، به کوفه آمده و در آنجا زیسته است.[۶] و در سال ۳۷ قمری/ ۶۵۷میلادی در سن ۶۷ سالگی، در جنگ صفین به شهادت رسیده است.[۷]
درباره محل درگذشت اویس چندین نقل وجود دارد،[۸] چنانکه قبری در ناحیه رقه در سوریه و نیز در جاهای دیگری همچون دمشق، اسکندریه و دیار بکر به وی منسوب است.[۹] با اینهمه، چنانکه بیشتر روایات نشان میدهد، وی در پیکار صفین، در سپاه امیرالمؤمنین علی (ع) حضور یافت و پیکر وی را در میان شهدای این واقعه یافتند. [۱۰]
امروزه مرقد و مزاری در شهر رقه سوریه به او منسوب است و قبر او در سمت چپ قبر عمار یاسر قرار دارد. این حرم، دارای گنبد و بارگاه و حرم کوچک و صحن است. و در روی سنگی که نصف روی قبر را گرفته به خط کوفی نام اویس نوشته شده است.[۱۱]
اختلاف نظر در جزئیات زندگی اویس ، حتی در سدههای نخستین هجری ، چنان بوده که برخی درباره شخصیت او با شک و تردید سخن گفتهاند. [۱۲]
با اینهمه ، گفتهاند که او از امیرالمؤمنین علی(ع) و عمر بن خطاب روایت کرده و برخی از رجال و محدثین سده ۱ق - که بیشتر کوفیند - از او حدیث شنیدهاند. [۱۳]
در حالات عرفایی اویس گویند: بعضی از شبها میگفت: امشب شب رکوع است و به یک رکوع شب را به صبح میرساند. یک شب میگفت: امشب شب سجود است و به یک سجده شب را سپری میکرد. به او گفتند: اویس، چرا این قدر به خودت زحمت میدهی؟! گفت: کاش از ازل تا ابد یک شب بود و من آن را به یک سجده سپری میکردم.[۱۴]
همه اهمیت روایات برجای مانده در مورد اویس قرنی در این نکته است که او از نخستین الگوهای زهد و پارسایی در میان مسلمانان به شمار رفته ، و بعدها نزد صوفیه دارای اهمیت و مقام بلندی شده است، چنانکه نام او به عنوان یکی از زاهدان هشتگانه ، در میان تابعین ثبت شده است . [۱۵]
کهنترین روایات درباره اویس ، تصویری کاملاً صوفیانه از او ارائه میدهد. همه کسانی که در این روایات اویس را دیدهاند، او را در فقر و سرگشتگی و گمنامی در عین شهرت وصف کرده ، و گفتهاند که لباس مناسبی نداشت و همین امر، یکی از عوامل گوشه نشینی او از جامعه بوده است. [۱۶]
در روایتهای دیگری آمده است که او لباسی از جنس پشم بر تن داشت [۱۷] در این روایات ، جملههای حکمت آمیزی غالباً مبنی بر بیاعتباری دنیا و نزدیک بودن مرگ ، به اویس نسبت داده شده است . [۱۸] در ادبیات صوفیه ، اشارههای مفصلی به احوال اویس شده است . [۱۹]
که محمد گفت بر دست صبا | ازیمن میآیدم بوی خدا | |
بوی رامین میرسد از جان ویس | بوی یزدان میرسد هم از اویس | |
او اویس و از قرون بوی عجب | مر نبی را مست کرد و پر طرب | |
چون اویس از خویش فانی گشته بود | آن زمینی آسمانی گشته بود |
در ادبیات صوفیانه اشارۀ زیادی به احوال اویس شده است و در این میان حدیثی مشهور شده که به پیامبر اکرم(ص ) منسوب است بدین مضمون: «بوی بهشت از جانب یمن به مشام من میرسد».[۲۰]
طبق روایتی ، اویس در حالی که از حضرت رسول (ص ) بسیار دور بوده ، از احوال آن حضرت آگاهی مییافته است . [۲۱] امام علی(ع) در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که ایشان در مورد اویس فرموده: او از حزب خدا و رسول اوست. مرگش به شهادت در راه دین خواهد بود، و گروه بسیاری به واسطه شفاعت او از آتش جهنم رهایی مییابند.[۲۲]
بر اساس نقلی که عطار نیشابوری در تذکره الاولیاء آورده است، زمانی که صحبت از اویس شد، حضرت رسول(ص) به اصحاب خود سفارش کرد زمانی که او را دیدند، سلام حضرت را به او برسانند، لباس ایشان را به او بدهند و از او بخواهند تا در حق امت پیامبر دعا کند. بعد از وفات پیامبر، خلیفه دوم وی را در سرزمین عرفات دید و سفارش پیامبر را انجام داد.[۲۳]
البته از آنجا که این مطلب بدون سند نقل شده است، اعتباری ندارد. خصوصا با توجه به تاکید صوفیان بر اینکه اویس در زمره مشایخ صوفیه بوده است و در این کتاب نیز روایات عجیب و غریبی در وصف اویس آمده است که بطلانش واضح است. به همین جهت احتمال اینکه اینگونه مطالب به قصد منقبت و فضیلت سازی جعل شده باشد زیاد است.
نزد شیعه امامیه، اویس قرنی به عنوان یکی از یاران امام علی(ع) مقامی ویژه دارد. [۲۴] شیخ مفید نام اویس را از جمله کسانی آورده است که با علی (ع) بیعت کرد. [۲۵]
از اویس به عنوان نخستین شخص از خردمندان دیوانه [۲۶] یاد شده است . [۲۷] گوشهگیری او از اجتماع و تنهایی ، مکاشفههای او، بدون اینکه راه زیادی در سلوک پیموده باشد و به پیری در این سیر رسیده باشد، بسیار موردتوجه صوفیه قرار گرفته است. این اهمیت زیاد اویس نزد صوفیه باعث شد تا فرقه و طریقه خاصی از تصوف با عنوان اویسیه ایجاد شود.
سید حیدر آملی از علمای عرفان، نام اویس را در کنار اصحاب خاص پیامبر(ص) همچون سلمان ، ابوذر، عمار و اصحاب صفه قرار داده است. او میان این عده و طبقه بعدی صوفیه تفاوت قائل شده است و این گروه از اصحاب را از شاگردان پیشوایان معصومین[۲۸] دانسته است .[۲۹]
اویس که در زندگی مادیاش مرارت و ملامت فراوان کشید. نقل شده که به هر کوی و برزنی می-رفت، مردم مثل دیوانهها با او رفتار میکردند و گاهی او را سنگ میزدند اما، نهایت شکایت اویس، فقط این جمله بود: «ساقهای من باریک است. سنگ کوچکتر اندازید تا پای من خون آلود نشود و از نماز نمانم که مرا غم نماز است نه غم پای. »[۳۰]
در ۲۱ رمضان سال ۱۴۳۴ /ششم مرداد ۱۳۹۲، همزمان با شبهای قدر، گروههای تکفیری و سلفی فعال در سوریه که کنترل استان رقه را به دست گرفته بودند، با حمله خمپارهای به حرم عمار یاسر و اویس قرنی، صحن آنرا تخریب و با شلیک پیاپی موشک به دیوارهای حرم، بخشهای زیادی از آن را منهدم کردند.
برچسب های مهم
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | خُزَیمَة بن ثابِت بن فاکه بن ثَعْلَبَة بن ساعده انصاری |
لقب | ذوالشهادتین |
محل زندگی | مدینه، کوفه |
مشخصات دینی | |
زمان اسلام آوردن | جزء اولین گروندگان |
خُزَیمَة بن ثابِت بن فاکه بن ثَعْلَبَة بن ساعده انصاری ، از اصحاب پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) که در گرویدن به اسلام و پیامبر(ص)، بر تمامی افراد قبیله خویش پیشی گرفت. وی در جنگ صفین در رکاب حضرت علی(ع) به شهادت رسید.
خُزَیمَة بن ثابِت، بن فاکه بن ثَعْلَبَة بن ساعده انصاری، اهل مدینه، از قبیله اوس و طایفه بنی خَطْمَه، از اصحاب برجسته پیامبر اسلام(ص) و از یاران مشهور حضرت علی(ع) بود.
مادرش، کبْشَة دختر اَوْس، از بنی ساعده بود.[۱] کنیه خزیمه را ابوعماره نوشتهاند.[۲].از زندگی پیش از اسلام وی خبری در دست نیست.
زمان اسلام آوردن وی مورد اختلاف است. برخی اسلام وی را پیش از نبرد بدر(سال دوم هجری)[۳] و گروهی پس از آن و پیش از نبرد احد(سال سوم) دانستهاند.[۴] او پس از اسلام آوردن به همراه عمیر بن عدی بن خرشه مأمور شکستن بتهای قبیله خود شد.[۵]
خزیمة بن ثابت به لقب ذوالشهادتین معروف است،[۶] زیرا در جریان گواهی خواستن بر صحت یک دادوستد، شهادت داد و رسول خدا شهادت او را به منزله شهادت دو شاهد عادل پذیرفت که ظاهراً ناشی از ایمان استوار خزیمه به رسول خدا و اسلام بوده است.[۷] این امر موجب موقعیتی بس ارزشمند برای خزیمه شد و مردم مدینه اعم از اوس و خزرج بدین امر افتخار میکردند. مردم اوس میگفتند: «کسی که پیامبر خدا شهادت او را به مثابه شهادت دو نفر قرار داد، از میان ماست.»[۸] گواهی خزیمه درباره اسبی از پیامبر، به نام مُرْتَجِز، بود[۹] که پیامبر آن را از یک اعرابی خرید، اما آن اعرابی معامله را به تحریک برخی منافقان انکار کرد و خزیمه به نفع رسول خدا شهادت داد. پیامبر از او پرسید، چگونه شهادت میدهی، در حالی که تو همراه ما نبودی؟ خزیمه پاسخ داد، من میدانم که تو جز حق نمیگویی، چگونه تو را در آوردن دینی از جانب خدا تصدیق کنیم ولی ادعایت بر خرید اسبی از یک اعرابی پلید را تصدیق نکنیم؟ پس از آن، پیامبر فرمود هر که خزیمه به نفع یا برضد وی برای او شهادت دهد، او را بس است.[۱۰]
خزیمة بن ثابت از مسلمانانی بود که در غزوه بدر و جنگها و غزوات پس از آن شرکت کرد.[۱۱] به روایتی، وی نخستین بار در غزوه احد حضور یافت،[۱۲] هر چند نویسندگان مَغازی نام وی را در شمار یاران پیامبر در غزوۀ احد یاد نکردهاند و گفته شده است که وی پس از غزوۀ احد در غزوات حضور یافت.[۱۳] در هنگام فتح مکه، خزیمة بن ثابت پرچم طایفه بنی خطمه را حمل میکرد.[۱۴] برخی منابع اهل سنت نقل کردهاند وی در خواب دید که بر پیشانی پیامبر(ص) سجده میکند، وقتی خواب خود را باز گو کرد پیامبر ضمن تصدیق رؤیای وی به خزیمه اجازه داد بر پیشانی حضرت سجده کند.[۱۵]
خزیمة بن ثابت در جنگ موته (سال ۸) حضور یافت.[۱۶] خزیمه در این کارزار در نبردی تن به تن یکی از رومیان را کشت و جواهری را از وی به غنیمت گرفت که بعدها با فروش آن نخلستانی در بین بنی خطمه خرید.[۱۷]
برخی از منابع از حضور خزیمه در سقیفه بنی ساعده خبر دادهاند. به گزارش این منابع خزیمه در این اجتماع به عنوان اولین سخنران به بیان فضائل انصار پرداخت و از آنها خواست که با مردی بیعت کنند که قریش از وی حساب برده و انصار از آسیبش در امان باشند.[۱۸] خزیمة بن ثابت، همچون برخی دیگر از اصحاب، پس از رحلت پیامبر اسلام به همراه اکثر بنی هاشم در امر خلافت به علی(ع) رجوع کرد و خلافت ابوبکر را نپذیرفت و در این باره با ابوبکر محاجه کرد. خزیمه شهادت داد که پیامبر در روز غدیر خم فرمود، من کنت مولاه فهذا علی مولاه و به ولایت و برادری و جانشینی علی(ع) گواهی داد.[۱۹]
نام خزیمه در میان ۱۲ نفری ذکر شده است که خلافت ابوبکر را انکار کردند و هر کدام با سخنانی از وی خواستند که از خلافت صرف نظر کند. سخنان خزیمه به ابوبکر چنین نقل شده است: ای ابوبکر! آیا میدانی که رسول خدا(ص) گواهی مرا به تنهایی پذیرفت؟ ابوبکر پاسخ داد: بله. خزیمه گفت:
از سوی دیگر گزرارشهایی مبنی بر همکاری وی با ابوبکر در جریان جمع آوری قرآن وجود دارد. ابن عساکر، ج۱۵، ص۳۹۰. از نقش خزیمه در رویدادهای عصر خلیفه دوم و سوم اطلاعی در دست نیست.
خزیمه در جریان بیعت با علی علیهالسلام در سخنانی او را شایستهترین برای خلافت، برترین اشخاص از جهت ایمان، داناترین نسبت به خدا، و نزدیکترین به رسول خدا معرفی کرد.[۲۱] وی اشعاری در این باره سرود.[۲۲]
وی دردر جنگ جمل (سال ۳۶) نقشی مهم ایفا کرد. درحالی که عمامهای زرد رنگ بر سر و لباسی سفید بر تن داشت فرماندهی هزار سوار را به عهده داشت و پرچم نیز در دست وی بود.[۲۳] هنگامی که امام علی(ع) از سران فتنه جمل زبیر، طلحه، عایشه و یعلی بن منیه گلایه کرد، خزیمه از جای برخاسته و آنها را پیمان شکن و غدار و فروتر از امیرالمؤمنین خوانده و شعری در این باره سرود.[۲۴] در هنگام آغاز جنگ نیز با خواندن رجز با رشادت به نبرد پرداخت.[۲۵]
در همین جنگ وقتی محمد حنفیه که پرچمدار بود در اجرای فرمان حمله علی(ع) مبنی بر آغاز نبرد، حمله مورد انتظار حضرت را انجام نداد و امام با ناراحتی پرچم را از وی گرفت[۲۶] با وساطت خزیمه پرچم به محمد برگردانده شد و حضرت خزیمه و گروهی دیگر از بدریان را همراه وی ساخت. پس از جنگ، خزیمه در سخنانی از رشادت و جنگاوری محمد تمجید کرد.[۲۷] برخی از منابع ضمن تایید حضور خزیمه از عدم پرداختن وی به نبرد یاد کردهاند[۲۸] که با گزارشهای موثق دیگر مبنی بر شرکت فعالانه وی در نبرد همخوانی ندارد.
خزیمه در جنگ صفّین از بزرگان سپاه امام بود. وی که در آن هنگام پیری ریش سپید بود، با ایمان به حقانیت امام علی، سرسختانه با سپاهیان معاویه جنگید و از فریب کاری معاویه سستی به خود راه نداد.[۲۹] در جنگ صفّین، پس از آنکه عمار بن یاسر به شهادت رسید، خزیمةبن ثابت به چادر خویش رفت، غسل کرد و سپس به میدان جنگ آمد و چندان نبرد کرد تا به شهادت رسید.[۳۰]
شهادت به کشته شدن عمار به دست گروه ستمکار
خزیمةبن ثابت از پیامبر روایت کرده است که، عماربن یاسر به دست گروهی ستمکار کشته خواهد شد.[۳۱] شهادت خزیمةبن ثابت در سال ۳۷،[۳۲] در مرحلهای از جنگ صفّین روی داد که آتش پیکار بسیار شدید شد و به «یوم وقعة الخمیس» معروف گشته است.[۳۳] امام علی(ع) خزیمة بن ثابت را جزو شهدای صفّین و از برادران خویش یاد کرده که تا آخر بر راه حق پایدار ماندند.[۳۴] بنابراین با توجه به روایات پیشین، اینکه خزیمةبن ثابت در جنگ جمل و در جنگ صفّین تا قبل از شهادت عمار، جنگ نمیکرده است،[۳۵] صحت ندارد.[۳۶]
برخی راویان گفتهاند که خزیمةبن ثابت در زمان عثمان درگذشت و آن کسی که در صفّین حضور داشت، فرد دیگری همنام او بود،[۳۷] اما شهادت خزیمة بن ثابت در صفّین، طبق روایات عام و خاص، متواتر است و انکار شهادت خزیمه در صفّین، در واقع تلاشی از سوی معاندان برای بیان این مطلب است که مجاهدان بدر، علی(ع) را در صفّین یاری نکردهاند.[۳۸] به علاوه، غالب مورخان همچون خطیب بغدادی و ابن ابی الحدید، گفتهاند ذوالشهادتین همان خزیمة بن ثابت است و با استناد به کتب انساب، در میان انصار هیچ مرد دیگری به نام خزیمة بن ثابت نبوده است، این نظر که خزیمه فردی غیر از ذوالشهادتین است، در حقیقت ناشی از تعصبهای برخاسته از تبلیغات امویان است.[۳۹]
خزیمةبن ثابت در زمره راویان حدیث و از ثقات است و بدون واسطه از رسول خدا(ص) حدیث نقل کرده است.[۴۰] کسانی نیز از خزیمةبن ثابت روایت کردهاند که بعضی از آنها عبارتاند از:
از خزیمة بن ثابت، ۳۸ حدیث از رسول خدا روایت شده که در مجامع حدیثی آمده است.[۴۲]
خزیمة بن ثابت ذوق شاعری نیز داشت و اشعار بسیاری به او منسوب است. بعضی او را در زمرۀ شعرای شیعه برشمردهاند. خزیمه که در وقایعی چون سقیفه بنی ساعده، جمل و صفّین حاضر بوده، در تفضیل و ستایش امیرالمؤمنین علی(ع) و حمایت از آن حضرت اشعار فراوانی سروده است.[۴۳]
خزیمه دو همسر به نامهای جمیله دختر زید بن خالد از بنی قوقل و صفیه دختر عامر از بنی خطمه داشت. عبدالرحمن و عبدالله از همسر اول و عماره از صفیه متولد شدند. در جریان شهادت خزیمه در صفین از دختری به نام ضُبیعه یا نعیمه نام برده شده که در شهادت پدرش مرثیه خواند.[۴۴] در شرح حال خزیمه به داشتن دختری به این نام اشاره نشده و دختر عماره به نام نعیمه معرفی شده است. ابن فندق یعلی بن زید طبری(۴۹۹-۵۶۵ق) مورخ نامی قرن ششم از نسل خزیمه بن ثابت بود.[۴۵] محل قبر خزیمة بن ثابت در صفّین ناشناخته است.[۴۶]
برچسب های مهم
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | ابوالهَیثَم بن تَیِّهان |
مهاجر/انصار | انصار |
نسب/قبیله | تیره بنی زعور از بنی عبدالاشهل اوس |
درگذشت/شهادت | صفر ۳۷ق در جنگ صفین |
مشخصات دینی | |
زمان اسلام آوردن | جزء نخستین گروندگان |
حضور در جنگها | جنگ بدر، جنگ احد جنگ خندق، جنگ موته |
دیگر فعالیتها | موحد در عصر جاهلیت از نقبای دوازدهگانه مخالفت با خلفای سه گانه از یاران امام علی(ع) راویان حدیث |
ابوالهَیثَم بن تَیِّهان صحابی پیامبر (ص) و از یاران امام علی (ع). وی پیش از اسلام نیز موحد بوده است. او در بیعت عقبه و جنگهای بدر، احد، خندق و موته حضور داشت.
ابوالهیثم، پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) از مخالفان خلافت ابوبکر بود و پس از قتل عثمان، با حضرت علی (ع) بیعت نمود. وی سرانجام در جنگ صفین به شهادت رسید. امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه از نداشتن یارانی چون او اظهار تأسف نموده است.
مشهورترین نام او مالک است.[۱] برخی نام پدرش را مالک و لقبش را تیهان ذکر کرده و برخی تیهان را نام پدر او دانستهاند.[۲]
نسب او چندان روشن نیست و به صورتهای گوناگونی نقل شده است. در بیشتر منابع از تیره بنی زعور از بنی عبدالاشهل از قبیله اوس دانسته شده است.[۳] برخی او را از بلی بن مالک از تیره قضاعه و حلیف بن عبدالاشهل میدانند.[۴]
برادر وی عبید یا عتیک در جنگ بدر در صف مسلمانان جنگید[۵] و در احد به شهادت رسید.[۶] برخی ابوالهیثم را با او خلط کردهاند.[۷]
او پیش از اسلام اهلِ توحید و یگانهپرست بود[۸] و در دورۀ جاهلیت از بتها بیزاری میجست.[۹]
او و اسعد بن زراره، نخستین کسانی از انصار بودند که اسلام آوردند[۱۰] و جز آن دسته از انصار بود که در دو بیعت عقبه با پیامبر (ص) دست یاری دادند.[۱۱]
همچنین از نقبای دوازدهگانهای است که از میان بیعت کنندگان برای نشر اسلام برگزیده شدند.[۱۲]
وی در جنگهای بدر، احد، خندق، موته و دیگر غزوهها در رکاب پیامبر (ص) حضور یافت.[۱۳] و پس از شهادت عبدالله بن رواحه در جنگ موته، پیامبر (ص) ابوالهیثم را به جای او به کار سنجش محصول خرمای خیبر و تأدیه سهم یهودیان از آن محصول برگزید.[۱۴]
پس از هجرت، پیامبر(ص) بین ابن تیهان و عثمان بن مظعون، پیمان برادری برقرار کرد.[۱۵]
ابوالهیثم از پیامبر(ص) حدیثی را نقل کرده است[۱۶]
وی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) از مخالفان خلافت ابوبکر بوده[۱۷]، و درخواست او را مبنی بر ادامه مأموریتی که پیامبر (ص) در سنجش محصول خرما به او سپرده بود نپذیرفت.[۱۸]
از فضل بن شاذان نقل شده است که ابن تیهان از نخستین کسانی بود که [پس از درگذشت پیامبر(ص)] به سوی امام علی(ع) برگشتند.[۱۹]
در زمان عمر، وی با چند تن دیگر برای صلح فدک نزد یهودیان فرستاده شد.[۲۰]
طبق سخن شیخ طوسی، ابن تیهان به همراه عمار بن یاسر از مردم برای امام علی(ع) بیعت می گرفتند و می گفتند:
ابن بابویه او را از یاران امام علی (ع) شمرده است[۲۲]و به همراهی وی با امیرالمومنین(ع) در جنگ جمل اشاره شده است.[۲۳]
ابوالهیثم در آغاز جنگ صفین لشکریان عراق را صف آرایی و به جنگ تشویق میکرده است. البته برخی نیز گفته اند وی سالهای پیش از آن، سال ۲۰ق در ایام خلافت عمر درگذشته است.[۲۴] به همین سبب برخی حضور او را در صفین نادرست دانستهاند.[۲۵]
روایت ابن ابی الحدید از نصر بن مزاحم، گرچه در نسخههای کنونی کتاب او دیده نمیشود، ولی وجود مرثیهای برای ابوالهیثم، در میان مراثی کشتگان صفین در کتاب نصر بن مزاحم[۲۶] میتواند، اولا حاکی از افتادگیهایی در نسخههای موجود کتاب نصر و درستی روایت ابن ابی الحدید از او باشد و ثانیا نشان میدهد که احتمالا ابوالهیثم کشته شده است و ممکن است موضوع شرکت او در صفین، به اختلاف در چگونگی حضور اصحاب بدر در جنگهای دوران علی (ع) باز گردد، چنانکه همین اختلاف در مورد حضور خزیمة بن ثابت مشهور به ذوالشهادتین نیز وجود دارد.[۲۷]
کلینی خطبه ای (خطبه طالوتیه) را طبق نقل او از حضرت علی (ع) آورده است.[۲۸]
وی در جنگ صفین حضور داشت و پس از عمار به شهادت رسیده است.[۲۹]
امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه از نداشتن یارانی چون او اظهار تأسف نموده، و از او یاد میکند: این عمار؟ این «ابن تیهان»؟ و این ذوالشهادتین؟».[۳۰]
برچسب های مهم
حُكَیم بن جَبَله؛ (؟ ـ ۳۶ق) از فرماندهان و اصحاب امام علی(ع) است که زبیر را به بیعت با امام علی (ع) وادار کرد. وی در جنگ جمل به دست ناکثین به شهادت رسید. از امتیازات وی این است که علی(ع) در مدحش شعری سرود و به رجل صالح ملقبش کرد.
نسب حکیم بن جبله به قبیله عبدالقیس میرسد و از اینرو به عبدی شهرت یافته است.[۱] نام پدرش را جبل نیز گفتهاند.[۲]
برخی احتمال دادهاند که حکیم بن جبله، پیامبر اسلام (ص) را درک كرده است، ولی دلیلی بر این مطلب نیست.[۳] شیخ طوسی[۴] او و برادرش، اشرف، را در زمره اصحاب امام علی (ع) آورده است.[۵] طبری،[۶] به نقل از سیف بن عمر ضبّی، حكیم را دزدی از بنیعبدالقیس معرفی كرده است كه همراه با لشكریان اسلام به جنگ میرفت و هنگام غفلت سربازان، خود را از لشكر کنار کشید و در سرزمین فارس به آزار و اذیت و غارت اهل ذمه میپرداخت تا اینكه مردم آن سرزمین به عثمان شكایت کردند و او نیز از عبداللّه بن عامر خواست كه حكیم و افراد دیگری که هماند او به اذیت و ازار مردم میپردازند را زندانی كند. بدین ترتیب، حكیم دیگر نتوانست از بصره خارج شود.
همچنین بنابر قول طبری[۷] هنگامیكه عبداللّه بن سبا، معروف به ابنسوداء، وارد بصره شد، حكیم از جمله كسانی بود كه به او پیوست و یاریاش نمود تا اینكه عبداللّهبن عامر، عبداللّه بن سبأ را از بصره اخراج كرد و او نخست به كوفه و سپس به مصر رفت، ولی همچنان با یارانش مكاتبه داشت.
بعید نیست كه داستان دزدی و غارت حكیم را سیف بن عمر، برای تخریب شخصیت یاران امام علی (ع) ، جعل كرده باشد. بهویژه آنكه، حكیم سركردگی شورشیان بصره برضد عثمان را برعهده داشت.[۸]
هنگامی كه عثمان در سال ۲۳ق به خلافت رسید و عبداللّه بن عامر را به ولایت بصره گماشت، از او خواست تا فردی را به سِند (مرز هند) گسیل دارد و او حكیم را برای این كار برگزید. حكیم بن جبله، مُكران را فتح كرد، ولی نتوانست به سند وارد شود و به بصره بازگشت. ابنعامر نیز او را نزد عثمان فرستاد.[۹]
روز جمعه، عثمان پس از اقامه نماز، بر منبر رفت و خطاب به شورشیان گفت: اهل مدینه میدانند كه پیامبر، شما را لعن كرده است. وقتی محمدبن مَسْلَمه خواست این گفته را تصدیق كند، حكیم، برای پیشگیری از تأیید شدنِ یك روایت جعلی، او را سر جایش نشاند.[۱۰]
پس از آنكه مالك اشتر، كه رهبری كوفیان را عهدهدار بود، از محاصره خانه عثمان كنارهگیری كرد، حكیم بن جبله نیز از این كار منصرف شد و فقط ابنعدیس و یارانش از مصر به حَصر ادامه دادند.[۱۱]
بعد از كشته شدن عثمان در سال ۳۵ق، حكیم بن جبله، زبیر را كه از بیعت با امام علی (ع) خودداری میكرد، به بیعت واداشت،[۱۲] به گونهای كه بعداً زبیر ادعا كرد كه دزدی از عبدالقیس شمشیر برگردنش گذاشته و او را به بیعت مجبور كرده،[۱۳] شیخ مفید[۱۴] این گفته را رد كرده است.
پس از انتصاب عثمانبن حنیف به ولایت بصره توسط امام علی(ع)، مسئولیت نظامیان بصره نیز به حكیمبن جبله واگذار شد.[۱۵]
در سال ۳۶ق، پیش از آغاز جنگ جمل، عایشه و اطرافیانش از مكه به سمت بصره حركت كردند و در محلی به نام چاه ابوموسی جمع شدند. وقتی خبر به عثمانبن حنیف رسید، حكیم خواست به سوی آنان برود، ولی عثمان نپذیرفت.[۱۶]
عثمان بن حنیف، عمران بن حصین و ابوالاسود دوئلی را نزد ایشان فرستاد تا از جنگ منصرفشان سازد ولی سودی نبخشید، ناچار عثمانبن حنیف فرمان جنگ را صادر كرد[۱۷] و گروهی به فرماندهی حكیمبن جبله را برای حمله به آنها فرستاد.[۱۸]
بنابه گفته بلاذری،[۱۹] وقتی طلحه و زبیر وارد بصره شدند، از مردم برای خونخواهی عثمان یاری خواستند و عدهای نیز به آنان پیوستند. در این میان، نیروهای آنان و افراد حكیم بن جبله درگیر شدند و پس از جدالی سخت، دو طرف خواستار صلح شدند تا اینكه امام علی (ع) به بصره بیاید.
بعد از این صلح، طلحه و طرفدارانش شبانه به خانه عثمان بن حنیف حمله بردند و نگهبانان بیت المال را كشتند و عثمانبن حنیف را به طرز فجیعی شكنجه دادند.[۲۰] حكیم و جمعی از بنیعبدالقیس به كمك عثمان بن حنیف شتافتند.[۲۱]
در این درگیری یك پای حكیم قطع شد و او با همان پای مجروح جنگید[۲۲] تا اینكه از فرط خونریزی بیهوش شد و سُمَیم حدّانی سرش را از تنش جدا كرد.[۲۳]
به همراه او هفتاد تن از بنی عبدالقیس و برادرانش و پسرش و مجاشع بن مسعود سلمی، از اصحاب پیامبر (ص)، به شهادت رسیدند.[۲۴]
امام علی (ع) با شنیدن خبر شهادت حكیم بن جبله و شكنجه عثمان بن حنیف، به همراه دوازده هزار نفر به بصره شتافت و شعری نیز در مدح حكیم سرود[۲۵] و از او با لقب رجل صالح یاد كرد.
برچسب های مهم
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه دوست داشتی ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
مجموعه 2 عددی طرح معرق خانه شامل 2 طرح معرق خانه: 1.طرح معرق خانه ویلا سلطنتی 2.طرح معرق خانه گوتیک دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به شماره گذاری قطعات و همچنین شکل کامل شده آن ، آنها را به هم ... ...
برنامه اکسل متره و برآورد،تهیه صورت وضعیت راه،راه آهن و باند فرودگاه سال1403: -تهیه اتوماتیک و خودکار متره و برآورد،صورت وضعیت در کمترین زمان فقط با وارد کردن شماره آیتم -تهیه ریز متره -تهیه خلاصه متره -تهیه خلاصه فصول -تهیه برگه های مالی و مالی کل -اعمال اتوماتیک ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
عنوان مبحث: سوالات نهاد مبحث دانش خانواده و جمعیت (بخش اول) همراه با پاسخ شامل: 9 جلسه تعداد صفحات: 11 سوالات و جواب ها بصورت تایپ شده با فونت استاندارد می باشد که قابلیت سرچ در زمان آزمون را دارد سوالات ترم جدید همراه با پاسخ برای نمره 19 به بالا فرمت: pdf ... ...
کتاب صوتی کتاب_واپسین_گفتار ( یا عالم اوراسینا) ازاسپالدینگ_نویسنده_کتاب_معبدسکوت ... ...
عنوان مبحث: سوالات نهاد مبحث اسلام، مردم و ولایت از دیدگاه امام خمینی همراه با پاسخ شامل: 3 جلسه تعداد صفحات: 3 سوالات و جواب ها بصورت تایپ شده با فونت استاندارد می باشد که قابلیت سرچ در زمان آزمون را دارد سوالات ترم جدید همراه با پاسخ برای نمره 20 فرمت: ... ...
عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت اثرات روانی خنده درمانی فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 20پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهخنده درمانی چیستاهمیت لبخندآثار مثبت خندیدنفواید جسمانی خنده و... ... ...
پاورپوینت کامل فصل سوم ریاضی چهارم ضرب و تقسیم(همراه با حل تمارین) این محصول قابل ویرایش با فرمت pptx در 68 اسلاید آماده و قابل ارایه می باشد. در صورت شخصی سازی میتونین به واتس آپ شماره ای که زیر درج شده پیام بدین واستون اوکی میکنیم مزایای استفاده از ... ...
سکس آنان كه با سكس مخالف هستند زودتر به انزال میرسند، زیرا ذهن منقبض آنان عجله دارد تا از شر آن خلاص شود. پژوهشهای معاصر چیزهای بسیار تعجبآوری را میگویند، حقایق شگفتآور. برای نخستین بار، مسترز و جانسون Masters and Johnson در مورد آمیزش عمیق جنسی مطالعه علمی انجام ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
دانلود آزمون هوش وکسلر کودکان| راهنمای اجرا، نمره گذاری و تفسیر و نکات + نمونه جرا شده و فرم های پرسشنامه مجموعه فایل pdf-word-ppt مجموعه فایلهای کاربردی در زمینه آزمون هوش وکسلر کودکان برای شما کاربر گرامی گردآوری شده است. این مجموعه شامل 14 فایل مختلف با فرمت های ppt , ... ...
تعداد صفحات: 11 نوع فایل: WORD + فایل هدیه: نمونه مصاحبه تشخیصی افسردگی و اعتیاد (8صفحه) فهرست مطالب: شرح حال (مشخصات، علت ارجاع، شکایت عمده، مشکلات موجود و ...) معاینه وضعیت روانی تشخیص مصاحبه بخشی از متن فایل: م: خوابت چطوره؟ ب: زیاد خوب نیست، اگار ... ...
عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 27پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهکیست تخمدان هموراژیک چیستانواع کیست هموراژیککیستهای فولیکولارکیستهای لوتئالعلائم کیست هموراژیک علت کیست هموراژیک عوارض کیست ... ...
دانلود پاورپوینت در مورد [سلول های بنیادی] - شامل 4 فایل مختلف - قابل ویرایش و ارائه - ppt شامل 4 فایل پاورپوینت سلول های بنیادین به زبان ساده: 1. 33 اسلاید: تاریخچه سلول های بنیادی / تعریف سلول های بنیادی / ویژگی های سلول های بنیادی / گونه های سلول بنیادی / انواع سلول ... ...
عنوان پاورپوینت درسی: دانلود پاورپوینت بازسازی ویرانه ها درس 22 مطالعات اجتماعی پایه پنجم فرمت: پاورپوینت ppt تعداد اسلاید: 19 پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای منطبق با آخرین تغییرات مطالب و رئوس کتاب درسیبکارگریی افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار ... ...
این فایل پاسخ تمامی سوالات مبحث ازدواج آری یا خیر؟ (آنچه قبل از ازدواج باید بدانیم - بخش دوم) می باشد. تعداد جلسات : 4 فایل منطبق با اخرین تغییرات سوالات می باشد و با استفاده از آن نمره 20 را در همه جلسات این آزمون کسب خواهید کرد . ...
عنوان پاورپوینت: پاورپوینت بازی زندگی است درس 17 تفکر و سواد رسانه ای پایه دهم فرمت: پاورپوینت pptتعداد اسلاید: 26 پوشش کامل درس همراه با پاسخ فعالیت ها پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای منطبق با آخرین تغییرات مطالب و رئوس کتاب درسی فونت ... ...
دانلود مجموعه 4 عددی طرح جنگنده شامل 4 طرح معرق جنگنده : 1. طرح معرق جنگنده تایفون 2.طرح معرق جنگنده چند منظوره 3.طرح معرق جنگنده حامل 4.طرح معرق جنگنده هریر دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به ... ...
قالب آماده رنگی پلاک خودرو word مناسب برای چاپ روی برگه A3 ... ...
دانلود حل المسائل [طراحی و تحلیل آزمایش]: ویرایش هشتم - داگلاس مونتگومری ( 8 ) - زبان انگلیسی - pdf Solutions Manual for Design and Analysis of Experiments – 8th حل تمرین های کتاب طراحی و تحلیل آزمایش ویرایش 8 فصل های 2 تا 15 814 صفحه pdf ... ...
دانلود نظریه زبانها و اتوماتا و حل المسائل | ویرایش پنجم (انگلیسی) + جزوات فارسی مختلف و نمونه سوال با جواب (پیام نور) فایل فشرده دانلودی شامل 3 بخش است: 1. متن کتاب و حل المسائل نظریه زبانها و اتوماتا (ماشینها) - پیتر لینز به زبان اصلی کتاب انگلیسی: 427 صفحه حل المسائل ... ...
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا